کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاه به گاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
find-spot/ findspot, find place
یافتهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مکانی که یک یافته یا اثر باستانشناختی در آن یافت میشود
-
step pad
قدمگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سازهای فرعی که بر سطوح خارجی و فوقانی تنۀ هواگَرد، بهویژه بالگَرد، نصب میشود تا خدمۀ زمینی و دیگر افراد بتوانند بر آن قدم بگذارند
-
flank 1
قلوهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بخش بدون استخوان و ورقشکل لاشه که بین دنده و ران است
-
chronolith
گاهسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← واحد گاهچینهنگاشتی
-
touchdown 2
فرودتماسگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] لحظه یا نقطۀ تماس چرخها یا پایۀ ارابۀ فرود هواگَرد با سطح فرود در هنگام نشست
-
چشمهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← نقطۀ انفجار
-
rhizosphere
ریشهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] محیط اطراف ریشۀ گیاهان
-
poop
پاشنهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قسمت زبرین و پسین کشتی متـ . پاشنه
-
altar base
بَروارهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پایهای که برواره بر روی آن قرار گیرد
-
arming area
تسلیحگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محوطهای در نزدیکی باند پرواز که هواپیما برای مسلح شدن در آنجا توقف میکند
-
forecastle
سینهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قسمت زبرین و پیشین کشتی، معمولاً برای نگهداری طناب و رنگ و دوّار و تجهیزات ملوانی متـ . سینه 3
-
شارشگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← چشمۀ شارش
-
ecotope
بومگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخش غیرزندۀ بومسازگان
-
data mart
دادهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] دادگانی که برای نگهداری مجموعههایی مختصر از دادهها طراحی شده باشد تا مدیران بتوانند آنها را بازیابی و تحلیل کنند
-
dégagé
ایمنگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محدودۀ امنی برای توقف قطار و جلوگیری از برخورد آن با قطارهای درحالحرکت