کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کی کف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
K magnitude
قدر کی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] قدر عبوری از پالایۀ کی
-
جستوجو در متن
-
abyssal floor
کف مغاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] کف اقیانوسها در عمق 2000 تا 6000 متری
-
foam texture
بافتار کف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] توزیع اندازۀ حباب در کف
-
benthic fish
ماهی کفزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] نوعی ماهی که در کف یا نزدیک کف دریا زندگی میکند
-
volar, volaris
کفی 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مربوط یا منسوب به کف دست یا کف پا
-
hopper wagon, hopper car
واگن قیفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگن باری با کف شیبدار، برای حمل مصالح دانهای که بار آن از کف واگن تخلیه میشود
-
plow pan, tillage pan, plow sole
کف شخم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] سطحی از خاک که در نتیجۀ فشار کف گاوآهن برگرداندار سفت میشود
-
gushing
کف کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] تشکیل کف بسیار در آبجو در هنگام باز کردن بطری یا بشکه
-
chevron osteotomy
استخوانبُری هفتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] برش به شکل عدد هفت در استخوانهای کف پا برای اصلاح قوس کف پا
-
foaming agent, foam booster, foamer, whipping agent, aerating agent
پایدارکنندۀ کف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] هر مادهای که به پایداری کف کمک کند
-
minutiae
ریزاثر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] اثری که از سایش یا تماس شیارهای کف دست یا انگشتان پا یا کف پا به جا مانده است
-
downcomer flooding/ downcomer flood
طغیان کفآلود ناودانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] انباشت مایع در ناودانی همراه با کف بهنحویکه کف به سینی بالا سرایت کند
-
foaminess
کفمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] معیاری برای دیرپایی کف
-
low-floor car, low-floor wagon, low-floor boarding
واگن کفپایین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی با کف پایین که ارتفاع کف آن از تراز ریل حدود 35 سانتیمتر است