کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُرک و پَر ریختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
trichome
کُرک 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ساختار خارجی مومانندی در گیاهان
-
fimbria
کُرک 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] هریک از رشتههای پروتئینی نازک بر روی سطح برخی یاختههای میکربی
-
pubescent2
کُرکدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی هر سطح پوشیده از کرک
-
trichome-hydathode
کُرکروزنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] کرکهایی که کار روزنههای آبی را در برخی گیاهان انجام میدهند
-
floccose
ریزندهکرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرکپوش پوشیده از خوشهکرکهای پشمی که بهآسانی پاک میشوند
-
hairy ball theorem
قضیۀ گوی کرکدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قضیهای مبتنی بر اینکه هیچ میدان بُرداری صفرناشوندۀ مماس بر کرۀ یکۀ با بُعد زوج وجود ندارد
-
جستوجو در متن
-
plumose
پَرسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی نوعی کرکپوش پوشیده از زوائد مژهای ریز و طویل با ظاهری شبیه به پَر
-
busboy, busser
خدمتیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که مسئول جمعآوری ظروف و وسایل کثیف از روی میز و ریختن آب و نوشابه برای مهمانان است
-
causeway2
میانگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] معبری که معمولاً با ریختن و انباشتن خاک در آب در میان دریاچه یا تالاب یا خور ایجاد میشود
-
caraque
پرک شکلات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] شکلاتی پرکمانند که با ریختن لایۀ نازکی از شکلات بر سطح سینی یا مرمر و تراشیدن آن با کاردک پس از سرد شدن تهیه میشود
-
casting 3
ریختهگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] یکی از روشهای شکل دادن فلزات که شامل ذوب فلز و ریختن آن در محفظهای به نام قالب است تا پس از انجماد، شکل و اندازه و خواص مورد نظر را پیدا کند
-
cut 1
برش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، ورزش] [سینما و تلویزیون] گذر بلافاصله و بدون واسطه از نمایی به نمای دیگر [ورزش] در بسکتبال، تغییر جهت ناگهانی بازیکن مهاجمِ بدون توپ در حین دویدن با هدف به هم ریختن سازمان دفاعی حریف یا دریافت توپ در موقعیت مناسب
-
pressure die casting
ریختهگری تحت فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] یکی از روشهای ریختهگری در قالبهای دائمی که در آن مذاب با فشاری بیشتر از فشار وزنی و معادل 0/2 تا 20 اتمسفر وارد قالب میشود؛ این روش برای ریختن قطعات تزیینی و نازک از کارایی مطلوب برخوردار است
-
thimble
انگشتانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] 1. قطعهفولادی استوانهای در پاشنۀ تیغۀ سوزن که حرکت لولایی آن را ممکن میسازد 2. افزارهای که به محفظۀ دستگاه جوش ترمیت وصل میشود تا از ریختن ترمیت تا پایان فرایند انفجار جلوگیری کند و پس از انجام واکنشها آن را باز میکند تا مواد م...