کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
convex set
مجموعۀ کوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] هر مجموعهای با این ویژگی که پارهخط واصل بین هر دو نقطهاش در آن مجموعه قرار گیرد متـ . مجموعۀ محدب
-
convex hull
غلاف کوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای زیرمجموعۀ در یک فضای بُرداری، اشتراک همۀ مجموعههای کوژ شامل متـ . غلاف محدب
-
convex mirror
آینۀ کوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آینهای که سطح بازتابندۀ آن بخش برجستۀ سطحی خمیده است
-
convex function
تابع کوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک بازه، تابعی که خط واصل بین هر دو نقطۀ واقع بر نمودار آن در بالای نمودار تابع قرار گیرد متـ . تابع محدب
-
convex colony
پَرگَنۀ کوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای که از سطح ظرف برآمدگی کاملاً نیمدایره دارد
-
convex lens
عدسی کوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← عدسی همگرا
-
midconvex set
مجموعۀ میانیکوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] زیرمجموعهای از فضای اقلیدسی که وسط پارهخطی که دو نقطۀ دلخواه آن را به هم وصل کند، متعلق به زیرمجموعه باشد
-
holomorphically convex hull
غلاف تمامریختکوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار متـ . غلاف تمامریختمحدب
-
polynominally convex hull
غلاف چندجملهایکوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار متـ . غلاف چندجملهایمحدب
-
frost heave
کوژ یخبندانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] برآمدگی بخشی از خط که ناشی از یخ زدن بستر در نواحی دارای تجمع آب است
-
bent-back occlusion, back-bent occlusion
جبهۀ همرسی کوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبهۀ همرسیدهای که براثر تشکیل یک چرخند جدید در نقطۀ همرسی و گاه براثر جابهجایی چرخند قدیمی در امتداد جبهه، سمت حرکت آن برعکس شده باشد
-
midconvex function
تابع میانیکوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
close-to-convex function
تابع نزدیکبهکوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
convex fillet weld
جوش گوشهای کوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نوعی جوش گوشهای که رویۀ آن کوژ است
-
planoconvex lens
عدسی تخت ـ کوژ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نوعی عدسی که یک سطح تخت و یک سطح کوژ دارد