کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوچک شمردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
minor-minor seventh chord
آکورد هفتم کوچک ـ کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← آکورد هفتم کوچک
-
slalom skiing
مارپیچ کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مسابقۀ سرعتی زمانمحور (against the clock) در مسیرهای نسبتاً کوتاه و مارپیچ که در آن دروازهها یا میل و پرچمهای نصبشده در فاصلۀ اندکی از یکدیگرند
-
minor interval
فاصلۀ کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فاصلۀ بزرگی که یک نیمپردۀ کروماتیک (chromatic) کاهش یافته باشد
-
small aircraft
هواگَرد کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی با وزن بیشینۀ برخاست کمتر از 5670 کیلوگرم در امریکا یا بین 17 تا 40 تن در انگلستان
-
micropenis
کوچکآلتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] وضعیتی که در آن آلت مرد در حالت کشیده 5/2 برابر انحراف معیار از متوسط طول آن در مردان دیگر کوچکتر باشد
-
گلف کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← گویچال کوچک
-
middle bus
اتوبوس کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] وسیلۀ نقلیۀ عمومی بزرگتر از مینیبوس و کوچکتر از اتوبوس با گنجایش 25 مسافر
-
premolar, bicuspid tooth, bicuspid, dentes premolar, premolar teeth
آسیای کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] چهارمین و پنجمین دندان از خط میانی در هر چارَک دندانگان دائمی که بعد از نیش و قبل از دندانهای آسیا قرار دارند متـ . پیشآسیا
-
misdemeanor, minor crime, summary offense
جنحۀ کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] جرمی که به دلیل داشتن مجازات کمتر در مقایسه با جنحۀ بزرگ کماهمیت پنداشته میشود و محکومیت حبس یک سال یا کمتر دارد
-
junior suite
سراچۀ کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سراچهای یکاتاقه با فضایی اضافی برای نشیمن
-
small colony
پَرگَنۀ کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای نسبتاً کوچک به اندازۀ 1 تا 2 میلیمتر
-
small game
شکار کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حیوانات شکاری کوچکجثه
-
small RNA, small endogenous RNA
رِنای کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] رِنای باکتریایی کوچکی که تنظیمکنندۀ بیان ژن است اختـ . رِناک sRNA
-
side drum, snare drum
طبل کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] طبل دوطرفۀ کوچکی که بر روی پوست زیرین آن رشتههایی کشیده شده است
-
little finger, digit minimus manus, digit quintus manus
انگشت کوچک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] کوچکترین و داخلیترین انگشت دست