کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنش 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
action 4
کنش 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] 1. اثرگذاری نیرو بر جسم 2. انتگرال زمانی مـربوط به تحـول هـر سامانۀ فیزیکی در فضای مکان ـ تکانه
-
جستوجو در متن
-
sexual response cycle
چرخۀ پاسخ جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مراحل کنش جنسی در انسان از پیشبرانگیختگی تا پایان کنش
-
satellite potential
پتانسیل حاشیهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] پتانسیل کُنش غیرطبیعی و کوچکی که جدا از پتانسیل کنش اصلی است
-
electroweak interaction
نیروی الکتروضعیف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] برهمکنشی که نتیجۀ ترکیب برهمکنش ضعیف و برهمکنش الکترومغناطیسی است
-
afterpotential
پسپتانسیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، علوم پایۀ پزشکی] پتانسیل کُنش کوچکی که پس از پایان پتانسیل کُنش اصلی یا پتانسیل نیزهای ایجاد میشود
-
simultaneous move game
بازی حرکتهمزمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] نوعی بازی که در آن هر بازیگر بدون آگاهی از کنش دیگران دست به یک کنش مشخص میزند
-
coupling 1
جفتشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] برهمکنش هستهها در یک مولکول
-
gene regulation
تنظیم ژن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] واپایش کنشهای یک ژن
-
hadron
هادرون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر ذرهای که در برهمکنش قوی شرکت کند
-
local cell
پیل موضعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] پیل گالوانی حاصل از کنش موضعی
-
neural activity
فعالیت عصبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مجموعۀ کنشها و واکنشهایی که در یاختههای عصبی صورت میگیرد
-
open group
گروه باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] گروهی که مرزهایی نفوذپذیر دارد و با خارج از خود دارای کنش متقابل است
-
ideal gas 1
گاز آرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گازی که ذرات آن بینهایت کوچک و بدون برهمکنش محسوس باشد
-
sociology
جامعهشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] مطالعۀ علمی رفتارها و کنشهای اجتماعی یا گروهی انسان