کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
stump
کُنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پایینترین قسمت تنه که پس از قطع درخت بر روی زمین باقی میماند
-
stump diameter
قطر کُنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطر باپوست یا بیپوست درخت در محل ارتفاع کُندۀ درخت، سی سانتیمتر بالای سطح زمین
-
stumpwood
کُندهچوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] چوب موجود در کندۀ درخت
-
grub out, grubbing
کندهکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بیرون کشیدن یا پاکسازی زمین از کنده یا ریشه ازطریق نمایانسازی و قطع ریشه
-
grapple, log grapple
کُندهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ابزاری که به سر جرثقیل وصل میشود و دارای یک جفت انبر بزرگ است و از آن برای بلند کردن و جابهجایی کنده استفاده میشود
-
stool
کُندۀ جستزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] کُندۀ زندهای که قادر به تولید کُندهجوش (sprout) است
-
tree-trunk coffin, monoxylous coffin
تابوت کُندهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تابوتی یکپارچه که با برش طولی تنۀ درخت و تراشیدن و خالی کردن آن ساخته میشود
-
coppice with standards
جنگل دانه و کُندهزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی متشکل از درختانی با دو منشأ دانهای و جَستی که سرانجام به جنگل دواشکوبه تبدیل شود
-
جستوجو در متن
-
felling, cutting 1, falling
برش 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بریدن درخت از کنده و انداختن آن
-
butt log, buttom log
بنِ گِردهبینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نخستین گِردهبینۀ درخت بلافاصله بعد از کُنده
-
rock-temple
صخرهمعبد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی معبد مصری که در صخرهای یکپارچه کنده شده است
-
namestone
نامسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سنگی که بر روی آن عباراتی کنده شده باشد و از آن برای مشخص کردن گور یا هر محل دیگری استفاده کرده باشند
-
rock-cut tomb, sepulture
آرامگاه صخرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که در سنگ یا صخره کنده شده باشد متـ . گوردخمه
-
coppice shoot
جَست 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] آنچه پس از قطع درخت از رویش جوانههای موجود در کُنده به وجود آید