کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمسننوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
underage drinker
کمسننوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] شخصی که در زیر سن 20 سالگی الکل مصرف میکند
-
واژههای مشابه
-
light drinker
کمنوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] کسی که حداکثر 13 پیمانه در ماه الکل مینوشد
-
underage drinking
کمسننوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] مصرف الکل در نوجوانان 12 تا 20ساله
-
few-to-few service
خدمات کمبهکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی خدمات در سامانۀ اتوبوسرانی که در آن مسافران را از تعداد کمی ایستگاه مبدأ به تعداد کمی ایستگاه مقصد انتقال میدهند
-
felling age
سن برش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سن تعیینشده برای برش درختان
-
stand age, age of stand
سن توده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] میانگین سن درختان یک تودۀ جنگلی
-
gestational age
سن جنینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] سن یک نوزاد در لحظۀ تولد که ازطریق محاسبۀ طول بارداری به دست میآید
-
tree age
سن درخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سن کل ساقۀ روزمینی درخت برحسب سال
-
diurnal age
سن روزانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← سن نابرابری روزانه
-
absolute age, actual age
سن مطلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سن زمینشناختی یک فسیل یا سنگ یا رویداد زمینشناختی که معمولاً برحسب سال بیان میشود
-
achievement age
سن موفقیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] رتبهبندی مهارتهای یک فرد با سن تقویمی خاص که بهصورت هنجار یا استاندارد سنجیده میشود
-
relative age
سن نسبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سن زمینشناختی فسیل، سنگ، سیما یا رویداد زمینشناختی که نسبت به سایر اندامگانها و سنگها و سیماها تعیین میشود
-
dating 2
سنیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تعیین سن مواد طبیعی یا مواد بازمانده به روشهای مختلف، بر پایۀ میزان تغییری که در یک جزء قابلاندازهگیری با روند ثابت رخ میدهد
-
age verification system, adult verification system, AVS, age gate
سنآزما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از خدمات موجود در اینترنت برای جلوگیری از ورود افراد غیربزرگسال به وبگاههایی که دارای مطالب مربوط به بزرگسالان است