کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
auxiliary plane, auxiliary fault plane
صفحۀ کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] صفحهای مجازی عمود بر صفحۀ گسل در حل سازوکار کانونی
-
auxiliary electrode,counter electrode,secondary electrode
الکترود کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] نوعی الکترود در پیلهای برق شیمیایی/ الکتروشیمیایی که گیرنده یا دهندۀ جریان به الکترود آزمون است
-
auxiliary electrode, secondary electrode
الکترود کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] الکترودی که جریان را به الکترود مورد آزمایش منتقل میکند
-
assisted hatching
لایهزدایی کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] روشی برونتنی که در آن لایۀ زوناپلاسیدای (zona pellucida) رویان با استفاده از روشهای مکانیکی یا شیمیایی یا به کمک لیزر، نازک یا سوراخ میشود تا به جدا شدن تخم لقاحیافته (blastocyst) کمک کند
-
modal auxiliary verb
فعل کمکی وجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← فعل وجهی
-
diversion airfield
فرودگاه صحرایی کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی فرودگاه صحرایی که با مجهز شدن به حداقل تسهیلات لازم میتواند بهعنوان یک باند اضطراری هوایی مورد استفاده قرار گیرد
-
exhaust resonator
منبع کمکی اگزوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محفظۀ کوچکی پیش یا پس از منبع اگزوز که عملکرد آن مکمل عملکرد منبع اگزوز در کاستن از صدای اگزوز است متـ . انبارۀ کمکی اگزوز
-
auxiliary brake light
چراغ ترمز کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] چراغ ترمز اضافی که برای افزایش توجه رانندگان عقب، همسطح چشمان آنها در پشت شیشۀ عقب یا گِلگیر عقب نصب میشود
-
انبارۀ کمکی اگزوز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← منبع کمکی اگزوز
-
جستوجو در متن
-
modal verb
فعل وجهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نوعی فعل کمکی که دیدگاه گوینده یا نویسنده را دربارۀ حالت یا رویداد فعل نشان میدهد متـ . فعل کمکی وجهی modal auxiliary verb
-
jet assist
جتیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] نیروی رانش کمکی علاوه بر موتور اصلی
-
high-mounted brake light
چراغ ترمز بالایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] چراغ ترمز کمکی که در بالای شیشۀ عقب یا بر روی بالۀ سقفی نصب میشود
-
retrieval cue
سرنخ بازیابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] محرک یا عاملی کمکی که حافظه را در یادآوری یاری میکند
-
main verb, principal verb
فعل اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] فعلی در بند پایه یا فعلی دارای معنای واژگانی که در برابر فعل کمکی قرار میگیرد
-
help
کمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] گزینهای که مجموعهای از اطلاعات کمکی را به صورتهای گوناگون در اختیار کاربر بگذارد