کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کمان،مُشته و کمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
archer, bowman
کمانگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] شخصی که به ورزش کمانگیری میپردازد
-
fogbow
مِهکمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← اَبرکمان
-
hand bow
دستکمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانی که در هنگام تیراندازی آن را در دست نگه میدارند
-
straight bow
راستکمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانی که پیش از زه کردن کاملاً راست است
-
stacked bow
باریککمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانی با بازوهای باریک که ضخامت آنها بیش از پهنایشان است
-
flight archery, flight shooting
کمانگیری آرشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی کمانگیری که در آن رقابت بر سر هرچه دورتر پرتاب کردن تیر است
-
freestyle archery, freestyle
کمانگیری آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی کمانگیری ثابت که در آن استفاده از ابزارهای جانبی برای کمک به هدفگیری مجاز است
-
target archery
کمانگیری ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مادهای در ورزش کمانگیری که در آن کمانگیر تیر را از فاصلهای معین به هدف پرتاب میکند
-
indoor target archery
کمانگیری ثابت سالنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کمانگیری ثابت در فضای بسته
-
battle clouts
کمانگیری رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی کمانگیری زمینی که در آن تیرهایی با پیکان شکاری از فاصلۀ 180 متری بهسوی هدف خوابیده پرتاب میشود
-
clout archery, clout shooting
کمانگیری زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی کمانگیری که در آن تیرها از فواصل 18 تا 164 متری بهسوی هدف خوابیده پرتاب میشود
-
field archery
کمانگیری صحرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مادهای در ورزش کمانگیری که در آن کمانگیر پس از پرتاب تیر، بهسوی تیرنشان بعدی حرکت میکند
-
mistbow
تُنُکمِهکمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← اَبرکمان
-
dew bow
رنگینکمان شبنم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رنگینکمانی حاصل از قطرههای شبنم بر روی چمن