کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کف رفتن کف روی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
cement base, cavity preparation base
کفبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] لایهای از ساروج دندانپزشکی که عمدتاً برای حفاظت از مغزه در کف حفرۀ تراشخوردۀ دندان گذاشته میشود
-
aerosol cream
کفخامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خامۀ سترون و بستهبندیشده در ظروف تحتِفشار
-
frothing
کفزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تولید حبابهای نسبتاً پایدار در سطح مشترک هوا ـ مایع در نتیجۀ همزنی یا هوادهی یا واکنش شیمیایی
-
defoaming
کفزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی محیطزیست و انرژی] فرایند واپایش و جلوگیری از ایجاد انواع کف یا از بین بردن آنها
-
benthos
کفزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] موجودی آبزی که در داخل یا بر بستر اقیانوسها زندگی میکند
-
underburning
کفسوزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی حریق کفسوز برنامهریزیشده برای تأمین نیازهای زیستگاهی گیاهان و حیات وحش یا کاهش خطر حریق ناگهانی
-
fare level
کفکرایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] آن میزان از کرایۀ مطلق که بر حجم جابهجایی مسافر و درآمد تأثیر مستقیم دارد
-
noise floor
کف نوفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] حداقل نوفۀ تولیدشدۀ بخش تقویتکنندۀ هر دستگاه که مبنای تشخیص پاسخ از نوفۀ زمینه است
-
کفشوی خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← کفشو
-
flush kerb
جدول همکف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] جدولی که در معابر بدون پیادهرو و در جایی که نیازی به مهار آبهای سطحی نیست به کار میرود
-
inset light, surface light
چراغ کفخواب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چراغهایی در اطراف خزشراه و در محور باند پرواز برای هدایت هواگَرد در هنگام نشستوبرخاست
-
froth entrainment flooding
طغیان همراهبَری کفآلود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] طغیان ناشی از همراهبری بهحدیکه سرکف به سینی بالایی راه یابد
-
carpometacarpal joint arthroplasty
مفصلسازی مچی ـ کفِدستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] بازسازی مفصل مچیـ کفِدستی برای رفع علائم مفصلآماس
-
جستوجو در متن
-
oceanic island
جزیرۀ اقیانوسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جزیرهای که بر روی کف دریای عمیق قرار دارد و نه بر روی سکوهای قارهای کمعمق