کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کش و مکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
crude carrier
نفتکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتی مخصوص حمل نفت خام متـ . نفتبَر
-
virucidal/ viricidal
ویروسکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ماده یا عاملی که قادر به غیرفعال کردن یا از بین یک بردن یک ویروس است
-
tonoplast
کِشدیسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] غشای پیرامون کُریچه
-
trawler
گوفهکِش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی شناور ماهیگیری که با استفاده از گوفه صید میکند
-
تراورسکِش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← ریلبندکِش
-
purse seiner, seine boat, seiner, purse boat
تاسهکِش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی شناور ماهیگیری که تاسه به پاشنۀ آن متصل میشود
-
rail stretcher, rail pulling device
ریلکِش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ابزاری جکمانند که با آن فاصلۀ دو سر ریل در محل درز تنظیم میشود
-
avunculicide1
داییکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] خواهرزادهای که دایی خود را میکشد
-
very large crude carrier, VLCC
نفتکش غولپیکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نفتبَر بزرگی که ظرفیت آن از 160 تا 320 هزار تن است متـ . نفتبَر غولپیکر
-
ultra large crude carrier, ULCC
نفتکش کوهپیکر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نفتبَر بسیار بزرگی که ظرفیت آن بیش از 320 هزار تن است متـ . نفتبَر کوهپیکر
-
microbicide
میکربکُش 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] هر ماده یا عاملی که میکربهای موجود در فضای تحت اثر خود را میکشد
-
aircraft mover
یدککش هواگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خودروی برای یدککشی هواگَرد در محدودۀ پیشگاه
-
spike lifter, spike starter, pigs foot
میخکش چکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] اهرمی گُوهدار برای بیرون کشیدن میخ پابندی که با میخکش میلهای قابل بیرون کشیدن نیست
-
claw bar
میخکش میلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] اهرم دستهبلند فولادی با شکافی در انتها برای بیرون کشیدن میخ پابند از ریلبند
-
push-pull wave
موج کِشواکِشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] همان موج P است که با توجه به نوع تغییر شکل محیط به این نام نیز خوانده میشود