کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشور خشکی بست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
tourism-receiving country
کشور جهانگردپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] کشوری که پذیرای گردشگران زیادی است
-
tourism-generating country
کشور جهانگردفرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] کشوری که تمایل مردم آن به مسافرت خارج از کشور زیاد است
-
fragmented state, fragmented country
کشور چندپارچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری دارای بخشهای مجزا و منفردی که با خاک کشوری دیگر یا با آبهای بینالمللی از یکدیگر جدا شدهاند
-
multi-nation state, multinational state
کشور چندمردمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری با قومیتها و ملّیتهای گوناگون
-
buffer state
کشور حائل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشور مستقل کوچکی که بین دو قدرت بزرگ رقیب بالقوه و متخاصم قرار گرفته است و درنتیجه خطر جنگ بین آنها را کاهش میدهد
-
sea-locked state
کشور دریابست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] ← کشور جزیرهای
-
binational state
کشور دومردمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری که از دو ملیت مشخص تشکیل شده است
-
elongated state, elongated country
کشور کشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] سرزمینی که طول آن دستِکم شش برابر متوسط عرض آن باشد
-
transit state
کشور گذرگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری با ساحل یا بدون ساحل دریا که بین یک یا دو کشور خشکیبست و دریا قرار گرفته است و امکان عبورومرور و حملونقل را برای کشور خشکیبست فراهم میکند
-
compact state, compact country
کشور گردوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری که فاصلۀ مرکز جغرافیایی آن تا نقاط مختلف مرزیاش تفاوت قابلِتوجهی نداشته باشد
-
enclave
کشور محاط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری که بهطور کامل در درون کشور دیگری قرار گرفته است
-
perforated state, perforated country
کشور محیط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری که محدودۀ کشوری دیگر را کاملاً در بر گرفته است
-
drug transit country
کشور موادگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] کشوری که ازطریق آن محمولههای مواد به کشورهای دیگر منتقل میشود
-
immigrant state
کشور مهاجرپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری که مهاجران زیادی را به دلایل مختلق میپذیرد
-
neighbouring state/ neighbour state
کشور همسایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] کشوری در مجاورت کشوری دیگر که با آن مرز مشترک دارد