کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
cloud bank 2
کراناَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تودۀ اَبر نسبتاً واضحی که از فاصلۀ دور دیده میشود
-
stratabound
چینهکران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی ذخایری که محدود به یک واحد چینهشناختی هستند و رگهها و رگچههای درون آنها الزاماً موازی با لایهبندی آنها نیست
-
unbounded set
مجموعۀ بیکران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک فضای متریک، مجموعهای که درون هیچ گویی قرار نگیرد
-
bounded set
مجموعۀ کراندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک فضای متریک، مجموعهای که درون یک گوی قرار گیرد
-
bounded variation
وَردش کراندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خاصیت تابع حقیقیمقداری (real-valued) که مجموع قدر مطلق نوسانهای آن کراندار است
-
least upper bound
کوچکترین کران بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← زبرینه
-
cabotage 2, intercoastal navigation, coasting trade
کرانبَری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتیرانی بین بنادر یک کشور
-
cabotage 3
کرانبَری 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حملونقل هوایی بار و مسافر بهصورت انحصاری در یک کشور
-
riparian forest
جنگل کرانآب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که در کرانۀ مناطق آبی از قبیل رودها و جویها و آبراههها و برکهها و ماندابها و دریاچهها میروید
-
bounded function
تابع کراندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابعی که برد آن مجموعهای کراندار باشد
-
water meadow
چمنزار کرانرودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] عرصهای علفی در نزدیک رودخانه که در معرض سیلاب قرار دارد
-
greatest lower bound
بزرگترین کران پایین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← زیرینه
-
bounded sequence
دنبالۀ کراندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دنبالهای که مجموعۀ همۀ جملاتش مجموعهای کراندار باشد
-
bounded interval
بازۀ کراندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] بازهای از اعداد حقیقی که یک مجموعۀ کراندار باشد
-
cabotage1
حق کرانبَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل هوایی] [حملونقل دریایی] حق کشتیرانی بین بنادر یک کشور [حملونقل هوایی] حق حملونقل هوایی بار و مسافر بهصورت انحصاری در یک کشور