کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کبد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
hepatic angiosarcoma, Kupffer cell sarcoma
رگگوشتچنگار کبد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تودینۀ بدخیم کبد که در آن یاختههای مرده و کمپرورد فراوان است
-
جستوجو در متن
-
hepatic clearance
پاکسازی کبدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] پاکسازی خون ازطریق کبد
-
yellow atrophy, massive hepatic necrosis
کاهیدگی زرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بافتمردگی گسترده در کبد که در نتیجۀ آن بافت کبد نرم میشود و به رنگهای سبز یا زرد درمیآید
-
lobe
لَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از بخشهای متمایز اندامهایی نظیر مغز و شش و کبد
-
first-pass effect
اثر گذر اول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] دگرگشت دارو در کبد یا روده پس از مصرف خوراکی دارو
-
bile duct, biliary duct, gall duct
زردابراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] هریک از مجراهایی که زرداب را از کبد به دوازدهه حمل میکند
-
clearance, CL, drug clearance
پاکسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] پالایش خون از دارو یا ترکیبات دیگر از راه اندامهایی مانند کبد و کلیه
-
retinol-binding protein
پروتئین ناقل رتینول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] پروتئینی که رتینول را از کبد به شبکیۀ چشم منتقل میکند
-
very low-density lipoprotein, VLDL
لیپوپروتئین بسکمچگالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نوعی لیپوپروتئین در خون که عموماً در کبد ساخته میشود و ذرات آن بین 30 تا 80 نانومتر است و تریگلیسریدها را از کبد و رودۀ کوچک به بافتهای چربی و ماهیچهای حمل میکند
-
high-density lipoprotein, HDL
لیپوپروتئین پرچگالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] گروهی از لیپوپروتئینها که در افراد سالم حدود 30 درصد از چربی خون یا کلسترول را به کبد حمل میکنند
-
hepatization
کبدوارگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] تبدیل بافتهایی از بدن بهخصوص بافت ریه به تودهای جامد شبیه به کبد
-
ascending colon, colon ascendens, right colon
پسرودۀ بالارو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بخشی از پسروده، از کورروده تا خمیدگی موجود در سمت راست و زیر کبد متـ . کولون بالارو
-
lipotropy, lipotropism
چربیکاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه، علوم پایۀ پزشکی] فعالیت سوختوسازی که به از بین رفتن یا کاهش رسوبات چربی در کبد منجر میشود
-
bile, gall
زرداب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مایع غلیظ قلیایی که از کبد ترشح و در زَهره ذخیره میشود متـ . صفرا