کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کانون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
epicentre
رومرکز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تصویر قائم کانون زمینلرزه بر سطح زمین
-
bilateral rupture
گسیخت دوسویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی گسیخت گسل که در آن انتشار جبهۀ گسیخت از کانون زمینلرزه دوسویه است
-
unilateral rupture
گسیخت یکسویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی گسیخت گسل که در آن انتشار جبهۀ گسیخت از کانون زمینلرزه یکسویه است
-
elliptic coordinates
مختصات بیضوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مختصاتی برای نقطه در صفحه که بهوسیلۀ بیضیها و هذلولیهای همکانون معین میشوند
-
ellipsoidal coordinates
مختصات بیضیواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مختصاتی برای نقطه در فضا که بهوسیلۀ رویههای درجۀ دوم همکانون معین میشوند
-
bowtie effect/ bow-tie effect/ bow tie effect
اثر پروانهگون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نمایان شدن ناودیسی با کانون مدفون (buried focus) در مـقطـع لرزهای نـاکـوچیـده (unmigrated)
-
atrial tachycardia
تندتپشی دهلیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ضربان تند قلب، معمولاً بین 160 و 190 ضربان در دقیقه، که از یک کانون دهلیزی ناشی میشود
-
structuralism, structural linguistics
ساختگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] رویکردی به مطالعۀ زبان که بررسی ساخت و نظام زبان را در کانون توجه خود قرار میدهد
-
astigmatic surfaces
سطوح آستیگمات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دو سطح حاوی دو کانون سامانۀ آستیگمات که عمود بر محور اپتیکی آن هستند
-
atrial escape rhythm
ضرباهنگ فراری دهلیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی دُشآهنگی قلبی که زمانی روی میدهد که سرکوب ممتد تشکیل تکانۀ سینوسی سبب شود که کانونهای دیگری بهمنزلۀ ضربانساز قلبی عمل کنند
-
crowd 1
انبوهه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] جمع نسبتاً زیادی از مردم که در مدتی معین در مکان واحدی به سر میبرند و کانون توجه مشترکی دارند
-
base defense operations centre
مرکز عملیات پدافند پایگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تسهیلات فرماندهی و واپایش که توسط فرمانده پایگاه بهعنوان هستۀ مرکزی برای تأمین و پدافند پایگاه ایجاد میشود؛ این کانون طرحریزی و هدایت و یکپارچگی و هماهنگی با مراکز راهکنشی و مرکز عملیات ردۀ عقب را بر عهده دارد
-
migration 2
مهاجرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک، شیمی] [ژئوفیزیک] پیشروی کانون زمینلرزه در امتداد کمربند زلزله یا زون گسلی (fault zone)، از مکانی به مکان دیگر، ناشی از انباشت کرنش [شیمی] حرکت ذرات باردار در محلول برقکاف تحت تأثیر یک میدان الکتریکی