کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاف گرمبادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
energy gap
کافِ انرژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گسترهای از ترازهای انرژی غیرمجاز بین دو نوار مجاز انرژی
-
gap wind
کافباد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] باد قویِ ترازپایین که از مسیر تقریباً مسطح بین دو رشتهکوه یا از کافِ موجود در یک مانع کوهستانی عبور میکند
-
spark gap
کافِ جرقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آرایهای از دو الکترود که میتوان با اعمال ولتاژ در فضای میدان آنها جرقه ایجاد کرد
-
band gap
کافِ نوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] حداقل فاصلۀ انرژی بین بالاترین حالت اشغالشده و پایینترین حالت خالی در جسم نیمرسانا
-
adrenolyti
آدرنالینکاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ویژگی مادهای که از عملکرد برگردینهزا جلوگیری میکند متـ . برگردینهکاف
-
chasm 1
ژرفکاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیا، زمینشناسی] بازشدگی یا شکاف عمیق در پوستۀ زمین
-
electrolyte
برقکاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ترکیبی شیمیایی که به حالت مذاب یا بهصورت محلول در حلاّل معین، معمولاً آب، جریان برق را هدایت کند
-
برگردینهکاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← آدرنالینکاف
-
quenched spark gap
کاف جرقۀ فرونشانشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کاف جرقهای که بهسرعت وایونشپذیر است
-
source-point gap, shotpoint gap
کاف چشمهگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] فاصلۀ میان نزدیکترین گروههای لرزهیاب در دو طرف چشمه
-
foehn gap
کاف گرمبادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقۀ بدون اَبر، معمولاً بهصورت نواری در بادپناه، موازی یال کوهستان متـ . وقفۀ گرمبادی foehn break
-
stratigraphic gap
کاف لایهنگاشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ناپیوستگی در توالی لایهنگاشتی متـ . کاف gap2
-
seismic gap
کاف لرزهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] قطعهای از یک گسل فعال که در دورۀ فعالیت گسل، کلانزمینلرزهای ایجاد نکرده باشد
-
ampholyte, amphoteric electrolyte
برقکاف دوخصلتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی برقکاف که همزمان دارای خاصیت اسیدی و بازی است