کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
atelier
کارگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] جایی که در آن فعالیت هنری انجام میشود
-
واژههای مشابه
-
workshop
کارگاه آموزشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] جلساتی که معمولاً در کنار گردهماییها برای طرح مشکلات علمی یا بررسی موضوعهای مورد بحث در گردهمایی و ارائۀ راهحلهای آنها، با همفکری و همکاری شرکتکنندگان، تشکیل میشود
-
viroplasm, factory area, viroplasmic matrix, virus factory
کارگاه ویروس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] بخشی از میانیاختۀ یاختههای آلوده به ویروس که همتاسازی یا گردایش ویروسها در آن انجام میشود
-
Futures workshop
کارگاه آیندهپژوهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] مجموعهای از فعالیتهای ساختمند و گروهی با هدف کشف و یادگیری موضوعهایی از آینده و قضاوت دربارۀ آنها
-
casting bay, foundry shop
کارگاه ریختهگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] محلی که در آن قطعات ریختگی، فلزی یا شیشهای ساخته یا تولید میشود
-
جستوجو در متن
-
open area excavation, area excavation
کاوش محدودۀ باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گونهای کاوش محوطههای باستانشناختی با استفاده از کارگاههای وسیع
-
stationary rail saw
ریلبُر ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلبُری که در یک کارگاه ثابت، که ریلها در آنجا برش داده میشوند، مستقر است
-
camp car, outfit car, dormitory car, bunk car
واگن خوابگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی با امکانات اقامتی برای استراحت کارگران و کارکنان در محل کارگاه نصب خط
-
depot
آمادگاه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] کارگاه تعمیر و توقف لوکوموتیو و نگهداری تجهیزات و انباشت پارسنگ
-
shearing machine
ماشین برش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] دستگاه فلزبُر در کارگاههای ورقکاری و آهنگری که برای بریدن میله یا ورق یا صفحۀ فلزی به کار میرود
-
maneuvre
تنظیم 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تمامی عملیات تنظیم قطار، شامل جداسازی واگنها و لوکوموتیوها از قطار برای واگذاری به کارگاهها و اتصال آنها به قطار و جابهجایی قطار در خطوط
-
electric test box
جعبۀ برقآزما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] جعبهای قابلحمل که دارای جزء الکتریکی است و با آن مدارها و افزارههای برقی را در پایانهها و کارگاهها آزمایش میکنند
-
adaptive environmental assessment
ارزیابی زیستمحیطی تطبیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] روشی برای پیامدسنجی زیستمحیطی که در آن با برگزاری کارگاههای کوتاهمدت و فشرده با شرکت متخصصان و مدیران و برنامهریزان و سیاستگذاران و با بهرهگیری از یک الگوی شبیهسازیشدۀ رایانهای بهترین گزینه برگزیده میشود