کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
soldering 1
لحیمکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] نوعی ایجاد اتصال با استفاده از فلز پرکننده در دمای پایینتر از 450 درجۀ سلسیوس و زیر نقطۀ ذوب فلز پایه که در آن نفوذ در اتصال براثر خاصیت مویینگی است متـ . لحیمکاری نرم soft soldering
-
working collection, breeder's collection
مجموعۀ کاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مجموعهای از نمونههای شمارهدار که در دما و رطوبت معمولی نگهداری میشود و مورد استفادۀ بهنژادگر یا محققان قرار میگیرد
-
conservatism
محافظهکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] گرایش عمدتاً سیاسی خواهان تثبیت وضعیت موجود اجتماعی براساس حفظ ارزشها و سنتها که عموماً با مقاومت و بدبینی در برابر هرگونه نوجویی در فرایندهای اجتماعی همراه است
-
working limits
محدودۀ کاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخشی از خط با محدودههای مشخص و تعریفشده که تحت نظارت فرد مسئول قرار دارد
-
working anchor
لنگر کاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] در نیمکرۀ شمالی، لنگر سینۀ چپ کشتی که به دلیل وزش و جهت بادها بیشترین کاربری را دارد
-
silver plating
نقرابکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پوششدهی فلز با نقرۀ خالص یا آلیاژی از آن
-
busy season
فصل کاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] زمانی که میزان فعالیتهای مهمانخانهها / هتلها یا تفریحگاهها بسیار زیاد است
-
mining
معدنکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بهرهبرداری از ذخایر معدنی فلزی یا غیرفلزی زمین
-
وبکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← وببازی
-
piercing, body piercing
آژینکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] سوراخ کردن بخش یا بخشهایی از بدن برای وصل کردن جواهرات اشیای زینتی به آنها
-
electroplating, plating 1
آبکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] نشاندن لایۀ بسیار نازکی از فلز مقاوم بر فلز دیگر با برقکافت محلولهای برقکاف
-
blueing/ bluing
آبیکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] قرار دادن سطح زنگارزداییشدۀ آلیاژ آهنی در معرض هوا یا بخار آب، یا مواد دیگر در دمای مناسب و درنتیجه تشکیل لایۀ آبیرنگ اکسیدی نازک در سطح آن که شکل ظاهری آن را بهبود میدهد و بر مقاومت آن در برابر خوردگی میافزاید
-
blackening
تیرهکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] فرایند نشاندن نوعی پوشش تبدیلی اکسیدی سیاه یا آبی یا قهوهای بر روی آهن یا فولاد یا روی یا کادمیم
-
forestation
جنگلکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تشکیل جنگل، بهصورت مصنوعی یا طبیعی، در عرصههای جنگلی یا غیرجنگلی متـ . جنگلزایی
-
annealing
تابکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] گرم کردن فلز یا آلیاژ یا شیشه و سپس سرد کردن آن برای رفع تنشهای درونی و کاهش شکنندگی آن