کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارشناس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
information officer
کارشناس اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] عضوی از کارکنان یک سازمان که مسئول فراهمآوری و تنظیم و تفسیر و بازیابی اطلاعات در تمام اشکال است
-
crypto officer
کارشناس رمز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] کارور یا فرایندی برای آمادهسازی اولیه یا مدیریتی رمزنگاشتی متـ . مسئول رمز
-
chief information officer, CIO
کارشناس ارشد اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] فردی در یک سازمان انتفاعی یا غیرانتفاعی که مدیریت جریان اطلاعات سازمانی، ازجمله خدمات کتابخانهای و رایانهای، را بر عهده دارد
-
جستوجو در متن
-
technologist
فنّاور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] کارشناس فنّاوری
-
مسئول رمز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] ← کارشناس رمز
-
surveyor
نقشهبردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] کارشناس و متخصص نقشهبرداری
-
cartographer
نقشهنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] کارشناس و متخصص نقشهنگاری
-
stylistician
سبکشناس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] کارشناس یا پژوهشگر سبکشناسی
-
photogrammetrist
تصویرسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] کارشناس و متخصص امور تصویرسنجی
-
jumpmaster
ناظر پرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] کارشناس صلاحیتدار هوایی که چتربازان را از زمان ورود به هواگَرد تا خروج از آن تحت نظارت دارد
-
technocrat, technocrate (fr.)
فنسالار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] کارشناس فنی، بهویژه در جایگاه مدیریتی و اجرایی؛ هوادار فنسالاری
-
forest ranger, ranger
جنگلدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فرد کارشناس جنگل که مسئولیت ادارۀ امور جنگل را در یک بخش یا شهرستان بر عهده داشته باشد
-
forest superintendent
سرجنگلدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فرد کارشناس جنگل که مسئولیت ادارۀ امور جنگل را در یک ناحیه یا استان بر عهده داشته باشد
-
bridge strike
سانحۀ پل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] برخورد یک وسیلۀ نقلیۀ جادهای با سازۀ بالاسر آن که پلی ریلی است که در نتیجۀ آن مسیر قطار تا انجام بازدید کارشناس مسدود یا دستکم سبب تأخیر در حرکت قطار میشود