کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاتُد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cathode 2
کاتُد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] [شیمی] الکترود منفی که در آن واکنش کاهش رخ میدهد [فیزیک] چشمۀ گسیل الکترون در لامپ الکترونی
-
واژههای مشابه
-
dummy cathode, dummy 2
کاتد بدل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی کاتد که پیش از فرایند آبکاری، برای زدودن و جداسازی ناخالصیها از حمام آبکاری، به کار میرود
-
cathode efficiency
بازده کاتد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] نسبت جریان کاتدی واقعی به جریان نظری یا محاسباتی در یک فرایند برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی
-
جستوجو در متن
-
cathode emission
گسیل کاتدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرایندی که در آن الکترونها از کاتد به بیرون گسیل میشوند
-
anode circuit, plate circuit
مدار آند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اجزای بین آند و کاتُد در لامپهای الکترونی
-
anode impedance, anode load impedance
رهبندی آند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] کل رهبندی بین آند و کاتد، جدا از جریان الکترونها
-
cathodic cleaning
تمیزکاری کاتدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی تمیزکاری برقکافتی که در آن قطعۀ موردنظر کاتد واقع میشود
-
shield grid
سپرشبکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شبکهای در لامپ الکترونیکی که از آند و کاتد در برابر گرمای تولیدشده محافظت میکند
-
grid
شبکه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] الکترودی در لامپهای خلأ که عبور الکترونها را از کاتد به آند تنظیم میکند
-
cavity impedance
رهبندی کاواک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رهبندی در فاصلۀ میان کاتد و آند در یک لامپ ریزموج
-
cathodic electrodeposition
الکترونهشت کاتدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی روش پوششدهی که در آن قطعه بهصورت کاتد در محلول قرار میگیرد
-
cathodic pickling
قطعهشویی کاتدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] قطعهشویی برقکافتی که در آن قطعۀ موردنظر کاتد واقع میشود
-
passive-active cell
پیل رویین ـ فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی پیل خوردگی که در آن آند فلزی در حالت فعال و کاتد هم از همان فلز، اما در حالت رویین باشد