کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چین چین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
lego
همچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نوعی اسباببازی، شامل قطعات کوچک عموماً کائوچویی یا پلاستیکی، که میتوان آنها را بر روی هم سوار کرد و برای بازی و سرگرمی چیزهایی مانند خانه و قطار و کشتی ساخت
-
mosaic 1
پارهچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] تصویری که با چیدن منظم و هموار قطعات کوچک سنگهای رنگی یا سفال در کنار هم ساخته میشود
-
cairn, clearance cairn
سنگچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تودهای از سنگ لاشه که برای یادبود یا نشانهگذاری غالباً بر روی یک گور چیده میشده است
-
brush cutter, brush hog
علفچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ماشینی برای کندن علفها و بوتههای حریم خط آهن
-
palletizer
بارکفچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] افزارهای در انواع و اندازههای مختلف که یک نوع محصول یا کالاهای گوناگون را در الگوهای معینی بر روی بارکف میچیند و آنها را به یک واحد بار تبدیل میکند
-
cairnfield
محوطۀ سنگچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محوطهای متشکل از مجموعۀ سنگچینها
-
mosaic strip
نوار پارهچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نواری که شامل پارهچین عکسی است
-
corrugated plate
ورق چیندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ورق فولادی یا سیمانی الیافدار نسوز (asbesto-cement) که بهصورت چیندار ساخته میشود و در پوشش سقف و دیوار ساختمانها به کار میرود
-
soldier arch
چَفتۀ هرهچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[معماری و شهرسازی] چَفتۀ تختی که آجرهای آن قائم چیده شده باشد
-
button-patch geometry
چیدمان دکمهچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← چیدمان شطرنجی
-
plicate, plaited
چیندار 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی برگی که حاشیۀ آن مانند بادبزن تا خورده باشد
-
corrugate
چیندار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی سطحی پوشیده از برآمدگیهای موازی و عموماً قوسی یا موجدار که با خطوط فرورفته و عمیق از یکدیگر جدا میشوند و ظاهری چروکیده دارند
-
close-packed structure
ساختار تنگچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی ساختار بلوری که بستهترین چیدمان ممکن را دارد
-
open-packed structure
ساختار گشادهچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی ساختار بلوری بازی که در آن کرههای هماندازه با آرایشی راستگوشه کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، بهطوریکه هر کره با شش کرۀ دیگر مماس است
-
image mosaic
پارهچین تصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تصویری بزرگ که از جورچینی تصاویر کوچکتر ساخته میشود