کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چینی و بلور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
open packing
گشادهچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] روش قرار دادن کرههای جامد همشکل بهطوریکه چیدمان آنها حداکثر تخلخل را در بین کرهها داشته باشد
-
close packing
تنگچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] روش قرار دادن کرههای جامد همشکل بهنحویکه چیدمان آنها حداقل تخلخل بین کرهها را داشته باشد
-
چینی زجاجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] ← چینی شیشهای
-
feeding
زمینهچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در واجشناسی زایشی، عملکرد ترتیبمند قاعدههای واجی که در آن عملکرد قاعدۀ الف باعث ایجاد بافت آوایی لازم برای عملکرد قاعدۀ ب میشود
-
china clay
خاک چینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] رُس سفیدپختی (white-firing clay) که عمدتاً از کانی کائولینیت تشکیل شده است متـ . کائولن kaolin
-
چینی زجاجی بهداشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] ← چینی شیشهای بهداشتی
-
vitreous china, vitreous product, vitreous ceramic
چینی شیشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] سرامیکافزاری (ceramic ware) لعابدار یا بدونِ لعاب با قدرت جذب آب کمتر از 0/3 درصد که بهدلیل شیشهای شدن کاملاً متراکم است متـ . چینی زجاجی
-
vitreous china sanitaryware
چینی شیشهای بهداشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] سرامیکافزاری (ceramic ware) بسیار مقاوم که از آن در ساخت لوازم بهداشتی استفاده میشود متـ . چینی زجاجی بهداشتی
-
feed
زمینهچینی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] عملکرد یک قاعدۀ واجی بهمنظور زمینهچینی برای عملکرد یک قاعدۀ واجی دیگر
-
counter-feeding
عکس زمینهچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] عملکرد ترتیبمند قاعدههای واجی برای جلوگیری از تأثیر زمینهچینیِ قواعد
-
allowable stacking weight
وزن مجاز رویهمچینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حداکثر باری که در هنگام رویهمچینی بر هریک از چهار ستون بارگُنج میتوان وارد کرد