کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیز چسبناک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نمایش بیچیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] ← نمایش بیپیرایه
-
arte povera, poor art
هنر بیچیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] جنبش هنری که برخلاف مجسمهسازی سنتی، با به کار بردن مواد کمارزش ودمدستی و با استفاده از حداقل شکل و رنگ به وجود آمد
-
جستوجو در متن
-
adhesive
چسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] مادهای چسبناک که برای اتصال دو جسم جامد به کار رود
-
Dodonaea
ناتَرَک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای درختچهای یا درختی با برگهای متناوب و چسبناک و میوۀ پوشینۀ مشبک که در نواحی گرمسیری میرویند
-
precured tread cushion gum
آمیزۀ چسبان رویۀ پیشپخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] آمیزهای لاستیکی و چسبناک برای چسباندن رویۀ پیشپخته به سطح سابخوردۀ مَنجید
-
sticky
چسبناک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذاییای که در هنگام جویدن به کام دهان و دندانها میچسبد
-
composite tie
ریلبند ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلبندی ساختهشده از مصالح گوناگون که با مادهای چسبناک به هم متصل شدهاند متـ . تراورس ترکیبی
-
touch dry
خشکِ تماسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی پوششِ درحالخشکشدنی که سطح آن چسبناک نیست و اثر انگشت بر پوشش نمیماند
-
resin
اَنگُم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] دستهای از ترکیبات اسیدی و چسبناک که بسیاری از درختان و درختچهها بهویژه مخروطیان از خود ترشح میکنند متـ . رزین
-
dusting agent
گَرد 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار-لاستیک] 1. پودری که بر سطح مادۀ چسبناک میزنند تا چسبندگی آن را از بین ببرند 2. مادهای که از چسبناکی سطحی لاستیک پختنشده میکاهد
-
repair gum
آمیزۀ تعمیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] آمیزهای زودپخت و نرم و چسبناک که به شکلهای فتیلهای، نواری یا ورقی برای تعمیر موضعی تایر از آن استفاده میشود
-
cushion gum, curing gum, bonding gum, gum stock
آمیزۀ چسبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] آمیزهای لاستیکی و نرم و چسبناک برای تعمیر موضعی تایر ازطریق روکشکاری یا چسباندن رویۀ تایر به زیرساخت
-
dry-to-sand time
زمان سنبادهخوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مدتزمان لازم برای خشک شدن پوشش بهصورتیکه در هنگام سنبادهزنی، کاغذ سنباده نرم یا چسبناک یا جمع نشود متـ . زمان خشکیِ سنبادهخور
-
dry-to-sand
خشک سنبادهخور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی پوششِ درحالخشکشدنی که وقتی آن را سنباده بزنند، کاغذ سنباده نرم یا چسبناک یا جمع نمیشود