کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیز برجسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نمایش بیچیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] ← نمایش بیپیرایه
-
arte povera, poor art
هنر بیچیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] جنبش هنری که برخلاف مجسمهسازی سنتی، با به کار بردن مواد کمارزش ودمدستی و با استفاده از حداقل شکل و رنگ به وجود آمد
-
جستوجو در متن
-
scale of a stereoscopic model
مقیاس مدل برجسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نسبت یک فاصلۀ اندازهگیریشده بر روی مدل برجسته به فاصلۀ نظیرش بر روی شیء واقعی
-
positive space
فضای مثبت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] سطوح یا فضاهای روشن یا برجسته
-
decorative rib
نوار تزیینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نواری برجسته در پیرامون دیوارۀ تایر که جنبۀ زینتی دارد
-
image sharpening
واضحسازی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرایندی ناحیهمبنا که جزئیات تصویر را برجسته میکند
-
summary itinerary
گشتنامک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشتنامهای خلاصه شامل نکات برجسته و مهم گشت برای بازاریابی
-
accentuation
تأکیدگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] برجسته کردن نغمات با تغییر شدت یا ارزش زمانی یا زیروبمی
-
marcato 2 (it.), marcando 2 (it.)
برجسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] کیفیت تنی که متمایز و واضح نواخته میشود
-
petromorph
سنگریخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سیمایی مانند رگۀ کلسیتی که بهصورت برجسته بر روی دیوارۀ غار ظاهر میشود
-
relief map
نقشۀ برجسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقشهای که پستیوبلندیهای یک ناحیه را با برآمدگی و فرورفتگی نسبی سطح نقشه منعکس میکند
-
cameo lighting, cameo2
نورپردازی برجستهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] انداختن نور بر روی بازیگران با پسزمینۀ تیره برای تأکید و برجسته کردن آنها
-
Orectolobbiformes
کوسهنهنگسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] آبزیانی کوچک تا بسیار بزرگ که شیار بینی آنها برجسته است و به کوسهسانان شبیه هستند
-
marcato 1 (it.), marcando 1 (it.)
اجرای برجسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] شیوهای در اجرای نغمات که در آن نتها متمایز و واضح نواخته میشوند