کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرخسُره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
skate 1, roller skate
چرخسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کفش مخصوص چرخسُری که دارای چهار چرخ است
-
واژههای مشابه
-
trolley
چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] وسیلهای چرخدار برای حمل انواع وسایل و خوراکیها در غذاخوری/ رستوران
-
skate 2, ice skate
یخسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کفشی مجهز به یک تیغۀ عمودی در زیر کف آن، برای سُر خوردن روی یخ
-
proper fraction
کسر سره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] 1. کسری که در آن قدر مطلق صورت کوچکتر از قدر مطلق مخرج باشد 2. خارج قسمت دو چندجملهای که در آن درجۀ صورت کوچکتر از درجۀ مخرج است
-
proper subset
زیرمجموعۀ سره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] زیرمجموعهای از یک مجموعۀ مفروض که با آن مساوی نباشد
-
ski
برفسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] هریک از دو تختۀ باریک و بلندی که برای برفسُری به پا میبندند و طوری طراحی شده است که برای سهولت حرکت بر روی برف علاوه بر جنس مناسب دارای نوک برآمده و انحنا در جلو و عقب لبههای جانبی است متـ . چوباسکی
-
monoski
تکسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی برفسُره که در تکسُری به کار میرود و هر دو پا بهصورت موازی بر روی آن قرار میگیرد متـ . چوباسکی تک
-
alpine ski
شیبسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی برفسُره با پاشنۀ ثابت که برای پایین آمدن از تپهها در شیبسُری/ شیباسکی به کار میرود
-
solifluction, soil fluxion, soil flow
خاکسُره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جریان کُند گرانروِ خاک و دیگر مواد سطحی به سمت پایین شیب با سرعت 0/5 تا 5 سانتیمتر در سال
-
wheel flange
لبۀ چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قسمت بیرونآمدۀ چرخ که هدایت حرکت قطار را بر روی ریل بر عهده دارد
-
wheelskate
لغزانۀ چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] وسیلهای که در هنگام قفلشدگی یک چرخ واگن یا لوکوموتیو باعث حرکت لغزشی روان آن بر روی ریل حرکتی میشود
-
wheel slip
لغزش چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] لغزش ناشی از اختلاف میان سرعت انتقالی و سرعت محیطی چرخ که به علت اعمال توان اضافی به چرخ ـ محور صورت میگیرد
-
wheel bore
محورگاه چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سوراخی در مرکز توپی چرخ که برای نصب چرخ بر روی محور با ابعاد دقیق ماشینکاری میشود
-
wheel tread
غلتشگاه چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخشی از سطح چرخهای وسایل خطنورد که با غلتشگاه ریل در تماس است