کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرخشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
rotary polarization
قطبش چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] ← فعالیت نوری 1
-
rotary valve
کلید چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] کلیدی که در محفظۀ استوانهای آن چرخانهای حول محور خود میچرخد
-
rotational strain
کُرنش چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کُرنشی که در آن سمتگیری محورهای کُرنش تغییر میکند
-
rotational transition
گذار چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] گذار بین دو تراز انرژی مولکول که تنها اختلافشان در انرژی چرخشی است
-
rotary engine, rotary piston engine
موتور چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتور درونسوزی که در آن بهجای پیستون رفتوبرگشت از قطعهای دوار برای ایجاد حرکت دورانی استفاده میشود
-
rotational wave
موج چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] همان موج S است که با توجه به غیرصفر بودن تاو بُردار جابهجایی ذرات به این نام نیز خوانده میشود
-
circulating flow
جریان چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] آهنگ جریان وسیلۀ نقلیه در همۀ خطوط عبوری دور میدان در حدفاصل هر یک از ورودیهای میدان
-
rotation grazing/ rotational grazing, cyclic grazing
چرای چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی چرای دورهای که در آن دورههای تناوب از الگویی منظم تبعیت میکند
-
circle trip
سفر چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] سفری با اتراقهایی در مسیر، بدون تکرار مسیر طیشده که به نقطۀ شروع ختم میشود
-
rotation flap
بالۀ چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی بالۀ پایهدار که آن را برای افزایش پهنا در دورترین فاصله نسبت به سطح ترمیمی با بیشترین انحنا برش میدهند و سپس آن را حول پایۀ خود میچرخانند و در ناحیهای نزدیک به محل پایۀ باله متصل میکنند
-
rotational equilibrium
تعادل چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وضعیت سامانهای که یا نمیچرخد یا با سرعت زاویهای ثابت میچرخد
-
rotational flow
شارش چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شارش شارهای که تاو بُردار سرعت آن ناصفر است
-
rotational motion
حرکت چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حرکت سامانهای از ذرات حول یک محور ثابت در فضا بهطوریکه هر ذره در مسیری دایرهای حرکت میکند
-
circular service
خدمات چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی خدمات اتوبوسرانی محلی که از طریق آن قسمتهای مرکزی شهر یا حومۀ آن به مسیرهای اصلی پرتردد متصل میشود
-
rotational spectrum
طیف چرخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] طیف مولکولیای که از گذار بین ترازهای چرخشی به وجود میآید