کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیرفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
follow through
پیرفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] حفظ موقعیت دست خم لحظهای پس از رهش، برای بالا بردن میزان دقت
-
واژههای مشابه
-
رفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] ← سفر رفت
-
footing
پِی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] عضوی از سازه که بار دیوار یا ستون را به خاک منتقل کند
-
PI 1
پی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نسبت طول محیط هر دایره به قطر آن که با علامت π نشان داده میشود
-
forward reaction
واکنش رفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] واکنش چپ به راست در واکنش دوطرفه
-
moraine
یخرُفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کومه یا پشته یا دیگر انباشتهای یخساری جورنشدۀ (unsorted) بدون چینه
-
fronthaul
سفر رفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نیمۀ نخست یک سفر دوطرفه از مبدأ به مقصد متـ . رفت
-
neuron
پییاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از یاختههای انتقالدهندۀ شبکۀ عصبی موجودات زنده متـ . یاختۀ عصبی
-
neuroplasm
درونپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] درونمیانیاختۀ یک یاختۀ عصبی
-
neurite 1
پیشاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← عصبشاخه
-
dessert
پیغذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] هرنوع خوردنی که بعد از غذای اصلی خورده شود
-
amaurotic
پیکور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فرد دچار پیکوری
-
amaurosis
پیکوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نوعی کوری که در آن هیچ ضایعۀ نمایانی در چشم دیده نمیشود
-
combined footing
پِی مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] چند پِی مرتبط با هم که بار چند ستون را تحمل کنند