کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیکان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
arrow 1
پیکان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تعمیم مفهوم نگاشت در نظریۀ رستهها متـ . ریختار morphism
-
point, pile, arrow point
پیکان 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کلاهک فلزی نوکتیزی که بر سر تیر قرار میگیرد متـ . سرتیر arrowhead, head1
-
broadhead
پیکان شکاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] پیکان فولادی پهن و سهگوشی که در شکار به کار میرود
-
جستوجو در متن
-
arrowhead, head1
سرتیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← پیکان
-
ریختار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← پیکان
-
full control
واپایش کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] واپایش حرکت گردشی با استفاده از فانوسهای سهخانۀ پیکاندار در یک چراغ ششخانهای
-
tidal current chart
نمودار جریان کِشَندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ژئوفیزیک] نموداری که سرعت متوسط و جهت متوسط جریانهای کِشَندی را در هریک از مراحل چرخۀ جریان با عدد و پیکان نشان میدهد
-
battle clouts
کمانگیری رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی کمانگیری زمینی که در آن تیرهایی با پیکان شکاری از فاصلۀ 180 متری بهسوی هدف خوابیده پرتاب میشود
-
pointer
اشارهگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] در میانای نگارهای کاربر، پیکان کوچک یا نمادی که با حرکت دادن موشی، بر روی پردۀ نمایش حرکت میکند
-
basic runway
باند ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] باند پرواز فاقد تجهیزات کمکناوبری و فقط دارای علائم مقررات پرواز با دید، شامل خطکشی یا پیکانهای وسط و شمارۀ سمت و در صورت لزوم آستانۀ جابهجاشده
-
sagittate
پیکانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی سهگوش شبیه به سر پیکان با تورفتگی عمیق در قاعده که لَپهای آن به طرف خارج متمایل نباشد متـ . پیکانیشکل sagittiform, arrow-shaped