کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیوندینۀ بی رگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
graft 2, transplant 2
پیوندینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] بافت یا اندامی که در طی عمل جراحی به بدن فرد پیوند زده میشود
-
allograft, homologous graft, homograft, homoplastic graft, allogeneic graft
همپیوندینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند، علوم پایۀ پزشکی] پیوندینهای که خاستگاهش جانداری همگونۀ فرد گیرندۀ پیوند است
-
mesh graft
پیوندینۀ مشبک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ نیملایهستبر که با ایجاد برشهای متعدد طولی قابلیت پوششدهی آن بیشتر میشود
-
penetrating graft
پیوندینۀ نفوذی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پیوندینۀ قرنیهای تمامستبری که به مرور زمان جذب قرنیۀ فرد گیرنده میشود
-
fascia graft
پیوندینۀ نیامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پیوندینۀ استخوانی که از استخوان نیامی سرینی گرفته میشود
-
pinch graft
پیوندینۀ نیشگونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پیوندینۀ پوستی کوچکی که با بلند کردن مکانیکی پوست از خاستگاه پیوندینه جدا میشود
-
sieve graft
پیوندینۀ آبکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند، علوم پایۀ پزشکی] نوعی پیوندینۀ پوستی که در آن سوراخهایی ایجاد میکنند تا سطح بزرگتری را پوشش دهد و از قطعات مدور برجایمانده از سوراخها نیز برای پوشش دادن کنارها استفاده میکنند
-
free graft
پیوندینۀ آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پیوندینهای که، برعکس پیوندینۀ پایدار، کاملاً از بستر جدا شده است
-
accordion graft
پیوندینۀ آکاردئونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ پوستی که با ایجاد شکافهایی در سطح آن قابلیت گسترش و پوششدهی آن افزایش مییابد
-
bone graft
پیوندینۀ استخوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] قطعهاستخوانی که ازطریق پیوند جانشین استخوان آسیبدیده میشود
-
sponge graft
پیوندینۀ اسفنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] قطعهاسفنج طبیعی که برای جلوگیری از پر شدن فضای ضایعه به درون زخم وارد میشود و در مراحل بعدی برداشته میشود
-
filler graft
پیوندینۀ پُرکننده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پیوندینهای از بافت چربی یا قطعۀ استخوان یا غضروف خشکشده که برای پر کردن حفرهها و فضاهای خالی ناشی از جراحتها به کار میرود
-
composite graft
پیوندینۀ چندسازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] پیوندینهای که از دو یا چند بافت مختلف طبیعی یا برساختی تشکیل شده است
-
autodermic graft, autoepidermic graft
پیوندینۀ خودپوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ پوستی که از بخشی از پوست بدن فرد به بخشی دیگر پیوند میزنند
-
porcine graft
پیوندینۀ خوکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] نوعی پیوندینۀ نیملایهستبر که از پوست خوک به دست میآید و بهطور موقت برای پوشاندن جراحتهای ناشی از سوختگی شدید به کار میرود