کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشپز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیشپز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← پیشپزشده
-
واژههای مشابه
-
pre-cook
پیشپز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پختن کامل یا جزئی مواد غذایی قبل از پخت نهایی با گرم کردن آنها
-
parboiled
نیمپز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی برخی مواد غذایی که عمل پخت ناقص برای تغییر برخی از خصوصیات بر روی آن انجام گیرد
-
parboiling
نیمپز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] حرارت دادن مادۀ غذایی برای ایجاد بعضی از خصوصیات مطلوب در آن بیآنکه کاملاً پخته شود
-
simmer
آرامپز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پختن مواد غذایی در مایعی مانند آب در درجۀ حرارتی پایینتر از نقطۀ جوش
-
microwaveable packaging
بستهبندی موجپز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بستهبندی ویژۀ اجاقهای تندپز که مانع از نشت و نفوذ مواد غذایی به بیرون میشود
-
braise
تفتآبپز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] تفت دادن گوشت و سبزیجات در روغن و سپس پختن آرام آنها در مقدار کمی آب
-
stew
دمآبپز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پختن آرام مواد غذایی در آب کم به مدت طولانی و در ظرف دربسته
-
microwaveable container
ظرف موجپز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ظرفی که در برابر گرمای داخل ریزموج مقاوم است
-
microwaveable food
غذای موجپز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مادۀ غذایی قابلپخت و حرارتدهی در تندپز
-
boiling
آبپز کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پختن مواد غذایی در آبجوش یا سایر مایعات حاوی آب
-
zoom in
زومپیش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نزدیکنمایی موضوع با تغییر فاصلۀ کانونی عدسی زوم
-
incisor tooth, incisor, incisive tooth, dens acutus, dens incisivus
دندان پیش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] هریک از چهار دندانی که دارای لبۀ بُرنده هستند و در طرفین خط میانی در هر قوس دندانی قرار دارند متـ . دندان بُرنده
-
prehistory, prehistoric
پیشازتاریخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ادوار پیش از آغاز نگارش در مناطق مختلف که مدارک مکتوبی از آن در دست نیست