کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشعاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
predentin
پیشعاج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] لایۀ داخلی و آهکینشدۀ عاج که در تماس با مغزۀ دندان قرار دارد متـ . عاجواره dentinoid
-
واژههای مشابه
-
dentine/ dentin, substantia eburnea, ebur dentis, dentinum
عاج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] بخشی سخت از دندان که مغزۀ دندان را احاطه کرده است و در قسمت تاج با مینا و در قسمت ریشه با ساروجه پوشیده شده است
-
primary dentin
عاج اولیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] عاجی که در روند تکامل طبیعی دندان تشکیل میشود
-
secondary dentin
عاج ثانویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] عاجی که بهوسیلۀ یاختههای عاجساز مغزۀ طبیعی دندان، بعد از کامل شدن انتهای ریشه، به وجود میآید
-
dentinogenesis, odontogenesis 2
عاجزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] فرایند تشکیل عاج دندان
-
dentinoblast
عاجساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] هریک از یاختههای سازندۀ عاج
-
dentinoclast
عاجکاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] هریک از یاختههایی که شبیه به یاختههای استخوانکاه (osteoclast) هستند و باعث تحلیل عاج میشوند
-
zoom in
زومپیش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نزدیکنمایی موضوع با تغییر فاصلۀ کانونی عدسی زوم
-
incisor tooth, incisor, incisive tooth, dens acutus, dens incisivus
دندان پیش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] هریک از چهار دندانی که دارای لبۀ بُرنده هستند و در طرفین خط میانی در هر قوس دندانی قرار دارند متـ . دندان بُرنده
-
prehistory, prehistoric
پیشازتاریخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ادوار پیش از آغاز نگارش در مناطق مختلف که مدارک مکتوبی از آن در دست نیست
-
preposition 1
پیشاضافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حرف اضافهای که پیش از اسم یا گروه اسمی میآید و با آن گروه حرفاضافهای میسازد
-
paraph
پیشامضا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] صورت کوتاهشدۀ امضا؛ امضای پیشنویس قرارداد یا نامه
-
anticipation
پیشانگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] بررسی آیندۀ پدیده یا موضوع و آمادگی برای رویارویی با آن با کمترین اطلاعات در قالب دامنهای از احتمالات
-
presupposition
پیشانگاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] آنچه گوینده آن را دانش مشترک بین خود و شنونده فرض میکند