کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیخال 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
coprolite 1
پیخال 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بقایای مدفوع انسان و حیوان که میتوان با آزمایش و مطالعۀ آنها به اقتصاد معیشتی و وضعیت دیرینزیستمحیطی آن منطقه پیبرد متـ . دیرینپیخال palaeofeces
-
جستوجو در متن
-
مدفوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← پیخال
-
steatorrhea
چربپیخالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] وجود چربی بیشازاندازه در پیخال
-
bone bed
استخوانلایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] هر لایۀ رسوبی که از قطعات استخوان، دندان، فلس، پیخال و دیگر واریزههای آلی تشکیل شده است
-
fecal pellet2
گندُلک پیخالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ذرۀ زیستشیمیایی کروی یا بیضوی یا میلهای به قطر کمتر از یک میلیمتر که پیخال موجودات لجنخوار است
-
tenesmus
زورپیچ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] احساس تمایل مداوم یا مکرر به دفع مدفوع همراه با درد و احساس کشش احشا، بیآنکه مقدار قابلتوجهی پیخال دفع شود
-
allochem
نابَرجاذره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رسوبی شیمیایی یا زیستشیمیایی تشکیلشده در درون حوضۀ رسوبی، با آثار جابهجایی، شامل ذرات درونآوار و خاگه و فسیل و پیخال