کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
په به پهلو درآمدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
swaying/ sway
پهلوسُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سُریدن خطی شناور به پهلو بر روی شیب موجهای بلند
-
bottom rudder
سکانداخل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حرکتی در حین گردش به پهلو که در آن سکان عمودی به سمت سطح پایینتر هواپیما میرود
-
round
بالاران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بخشی از لاشۀ دام که از پایین به ران و از پهلو به قلوهگاه محدود میشود
-
side by side refrigerator
یخچال ـ یخزن همبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] یخچال و یخزنی که از پهلو به هم چسبیده باشد
-
hook shot
پرتاب هلالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پرتابی که با باز کردن دست به پهلو و رد کردن توپ از فراز مدافع انجام میشود
-
hook pass
پاس هلالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پاس دادن توپ با باز کردن دست به پهلو و رد کردن توپ از فراز مدافع
-
making way
درحرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که با نیروی محرکه یا براثر لَختی به جلو یا عقب یا پهلو حرکت میکند
-
ro-ro berth
پهلوگاه رورو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پهلوگاهی مجهز به شیبراهه که کشتیهای رورو در آن پهلو میگیرند
-
rolling period, period of roll
دورۀ غلتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مدتزمانی برحسب ثانیه که یک شناور از یک پهلو به پهلوی دیگر غلت میخورد
-
actuator
فعالگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] سازوکاری که باعث روشن یا خاموش یا تنظیم شدن یا به حرکت درآمدن یک دستگاه میشود
-
averted vision
نگاه کناری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] شیوهای برای رؤیت اجسام کمنور که در آن به جای نگاه کردن مستقیم به شیء، از پهلو به آن نگاه میکنند
-
lighter
سبکساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی دوبه که از آن برای تخلیۀ بخشی از بار و سبکسازی کشتیهای اقیانوسپیمایی که به دلیل ارتفاع آبخور در بندرگاه میمانند و نمیتوانند پهلو بگیرند استفاده میشود
-
side-handle baton
باتوم دستهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] باتومی دارای دستهای در پهلو که به مأمور پلیس امکان میدهد که برای وارد آوردن ضربۀ بیشتر و جلوگیری از اصابت ضربۀ شخص مهاجم آن را بچرخاند
-
heaving line
طناببَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ریسمانی سبک که سر آن به شکل گلوله است و در هنگام پهلو گرفتن کشتی با پرتاب آن به اسکله و اتصال سر طناب اصلی به انتهای آن طنابها به آسانی فرستاده میشوند
-
tightly-flexed burial, embryonic burial, closely-flexed burial, extreme hocker burial, fully-flexed burial, sharply-flexed burial
تدفین تمامخمیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تدفینی که در آن جسد به پهلو متمایل است و پاها تقریباً به شکم چسبیدهاند (با زوایهای حدود ده درجه یا کمتر) متـ . تدفین جنینی fetal burial, crouched burial