کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پهلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
flank 2
ناحیۀ پهلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] یکی از نواحی نهگانۀ شکم در دو طرف ناحیۀ ناف
-
pneumonia
سینهپهلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] التهاب ریهها همراه با تراکم
-
chase ride
پهلوپَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پروازی برای آموزش دانشجوی خلبانی که در آن معلم پرواز از هواپیمایی که در نزدیکی هواپیمای دانشجو پرواز میکند او را زیر نظر دارد و دستورهای لازم را به او میدهد
-
جستوجو در متن
-
abreast, side by side
همبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] موقعیت یک کشتی نسبت به کشتی دیگر یا هر شیء و مکان قابلتشخیص، زمانی که پهلوبهپهلو و موازی آنها قرار میگیرد
-
side by side refrigerator
یخچال ـ یخزن همبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] یخچال و یخزنی که از پهلو به هم چسبیده باشد
-
bunker 2
سوختگیری کردن 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پهلو گرفتن کشتی برای تأمین سوخت
-
swaying/ sway
پهلوسُری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سُریدن خطی شناور به پهلو بر روی شیب موجهای بلند
-
berth
پهلوگاه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مکانی در اسکله که کشتی بتواند در آن پهلو بگیرد
-
loading berth
پهلوگاه بارگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محلی در اسکله که در آن شناور برای تخلیه و بارگیری پهلو میگیرد
-
sheer 1
خَمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] انحنای طولی عرشه از دماغه تا پاشنه بهطوریکه از پهلو دیده میشود
-
averted vision
نگاه کناری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] شیوهای برای رؤیت اجسام کمنور که در آن به جای نگاه کردن مستقیم به شیء، از پهلو به آن نگاه میکنند
-
bottom rudder
سکانداخل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حرکتی در حین گردش به پهلو که در آن سکان عمودی به سمت سطح پایینتر هواپیما میرود
-
hook shot
پرتاب هلالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پرتابی که با باز کردن دست به پهلو و رد کردن توپ از فراز مدافع انجام میشود
-
hook pass
پاس هلالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پاس دادن توپ با باز کردن دست به پهلو و رد کردن توپ از فراز مدافع