کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پناه داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
fire shelter, forest fire shelter
آتشپناه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ازجمله تجهیزات حفاظتی شخصی که آتشنشانان در هنگام حریق برای حفاظت خود از شعلههای آتش به کار میبرند
-
refuge 1
پناهجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] گذرگاهی در وسط سوارهرو برای توقف ایمن عابر پیاده در هنگام عبور
-
leeway
پناهرَوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] رانده شدن شناور از مسیر خود به طرف بادپناه براثر باد یا جریان آب یا هر دو
-
bunker buster
پناهکوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی بمب که با نفود در اعماق زمین هدفهای مستحکم را نابود میکند
-
rain shadow
بارانپناه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] محدودهای در بادپناه کوهستان که در آن میزان بارش کمتر است
-
defilade
جانپناه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مانعی مانند تپه یا پشته برای حفاظت در مقابل دیدبانی و آتش دشمن
-
clearance bay, nitch
جانپناه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فرورفتگی در دیوار تونل بهمنظور تأمین فضای ایمن برای کارگران در هنگام عبور قطار
-
clearance platform
جانپناه پل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سازهای عرشهمانند و کوچک، متصل به پلهای بدون پیادهرو، بهمنظور تأمین فضای لازم برای پناه گرفتن کارگران در هنگام عبور قطار