کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پل متحرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
bridged carbocation
کربوکاتیون پلشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کربوکاتیونی واقعی یا فرضی که در آن دو یا چند اتم کربن مراکز کربونیم به شمار میآیند، اما با ساختاری نشان داده میشوند که در آنها اعضای یک گروه، مانند اتم هیدروژن یا بنیان هیدروکربن، بین مراکز کربونیم پل میزنند
-
clearance platform
جانپناه پل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سازهای عرشهمانند و کوچک، متصل به پلهای بدون پیادهرو، بهمنظور تأمین فضای لازم برای پناه گرفتن کارگران در هنگام عبور قطار
-
callus bridge
پل پینهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] تودۀ پینهای که از لایههای زایندۀ پایه و پیوندک ایجاد میشود
-
cantilever bridge
پُل تکسویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی پُل که تنها از یک سمت دارای نگهدارنده است
-
open-deck bridge
پل عرشهباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پلی با کف باز که سازۀ خط بهطور مستقیم بر روی تیرهای طولی آن قرار دارد
-
ballast-deck bridge
پل عرشهپارسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پلی که خط پارسنگی بر روی آن قرار دارد
-
crossover bridge
پل عرضگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] پلی برای اتصال پیادهرو یا سوارهرو بهصورت غیرهمسطح از یک طرف معبر به طرف دیگر
-
through span bridge
پل میانگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پلی که در آن خط آهن بین دو شاهتیر یا خرپای دارای مهاربند قرار دارد
-
half-through span bridge
پل نیممیانگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پلی که در آن خط آهن بین دو شاهتیر یا خرپای بدون مهاربند قرار دارد
-
bridge tie, bridge timber
ریلبند پل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی ریلبند چوبی که در ابعادی بزرگتر از معمول تهیه میشود تا بتوان از آن بر روی پلهای دارای عرشۀ باز استفاده کرد متـ . تراورس پل
-
bridge guardrail
ریل نگهبان پل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریل نگهبانی که برای نگه داشتن قطارِ ازخطخارجشده، بر روی پل نصب میشود
-
bridge strike nominee
بازرس سانحۀ پل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فردی خبره که دارای مهارت کافی برای ارزیابی کارشناسانه و تأیید سلامت خط آهن روی پل ضربهدیده و بازگشایی مسیر است
-
bridge deck
عرشۀ پل فرماندهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بالاترین عرشۀ شناور که پل فرماندهی روی آن قرار دارد
-
bridging oxygen
اکسیژن پُلزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] در ساختار شیشۀ سیلیسی، یون اکسیژن واقع در میان دو یون سیلیسیم
-
non-bridging oxygen
اکسیژن غیرپُلزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] یون اکسیژنی که در میان دو یون واقع نشده است