کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پله کو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
step bumper
پلهسپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] سپری که در خودروهای باری طوری طراحی میشود که میتوان از آن بهعنوان پله نیز استفاده کرد
-
heel and toe wear 2, heel-toe wear 2
پله کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] ساییده شدن سطح لاستیک از یک طرف بهطوریکه براثر فرورفتن نواری از آجقطعهها، در عرض لاستیک حالت پلهای به وجود آید
-
stepping
پلهورزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] انجام نرمشهای موزون با استفاده از پله و سکو
-
step pyramid/ steped pyramid
هِرم پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] 1. بنایی هِرمی و مطبق با قاعدهای مربع از جنس سنگ یا خشت 2. هرم «جوسِر»، فرعون سلسله سوم، در سقاره که نمونهای از مرحلۀ انتقالی از مصطبههای سلسلههای آغازین به اهرام پادشاهی کهن است
-
racking seizing
همبندی پلۀ راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی همبندی که در آن یک سر رشته بیرون میماند و سر دیگر رشته بهصورت عدد هشت انگلیسی از میان دو طناب دو تا دوازده بار میگذرد و سرانجام به سر بیرونمانده گره میخورد
-
stepped grave
گور پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که پلهای حفر شده است
-
step tomb
آرامگاه پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] آرامگاهی با سکوی پلهای
-
step board
ترازسنج پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ترازسنجی با انتهای پلهدار برای تعیین شیب عرضی در قوسها
-
step trench
تاشۀ پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تاشهای که برای دستیابی به لایهنگاری بهصورت پلهپله حفر میشود
-
step trenching
تاشهزنی پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی روش کاوش که در آن تاشهها برای دستیابی به لایهنگاری بهصورت پلهپله حفر میشوند
-
stepped-up tie plate
زینچۀ پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] زینچۀ ریلبندی که در زیر ریل حرکتی و ریل نگهبان قرار میگیرد تا سطح ریل نگهبان را در ترازی بالاتر از ریل حرکتی قرار دهد
-
dykes ring, dykes piston ring
رینگ تراکم پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] رینگ تراکمی که برای درزبندی بهتر و جلوگیری از لرزش آن مقطعش آن را پلهای میسازند متـ . حلقۀ تراکم پلهای
-
step groove
شیار پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] نوعی شیار با طرح پلهای که باعث افزایش قدرت چنگزنی (gripping) تایر در برف میشود و به دوام رویه کمک میکند
-
stepped footing
پِی پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] نوعی پی که مقطع آن پلهپله تغییر کند
-
step aging
پیرش پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پیرش در دو یا چند دمای متفاوت بدون سرد کردن تا دمای محیط پس از هر مرحله