کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پلهسپر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
step bumper
پلهسپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] سپری که در خودروهای باری طوری طراحی میشود که میتوان از آن بهعنوان پله نیز استفاده کرد
-
واژههای مشابه
-
pick2
سپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، نوعی سد که در آن مهاجم بین حریف و همتیمی دارای توپ خود قرار میگیرد
-
buffer strip
نوار سپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نواری از گیاهان کمارتفاع مانند شبدر که برای جلوگیری از فرسایش خاک در میان ردیفهای کشت اصلی میکارند
-
bumper 2
سپر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] سازهای افقی در جلو و عقب خودرو که نقش ضربهگیر را در هنگام برخورد خودرو با اجسام خارجی ایفا میکند
-
Scutum, Sct, Shield
سپر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] پنجمین صورت فلکی کوچک آسمان که در ناحیۀ استوایی و بین دو صورت فلکی قوس و عقاب قرار دارد
-
shield 2
سپر 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] 1. محفظهای فلزی که وسیلۀ الکترومغناطیسی را در آن قرار میدهند تا از برهمکنش الکترومغناطیسی با میدانهای وسایل دیگر جلوگیری شود 2. مادۀ جذبکنندهای که در اطراف واکنشگاه/رآکتور هستهای قرار میگیرد تا از نشت تابشهای هستهای جلوگیری شود متـ...
-
buffer stop, bump stop
سپر انتهایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی سازۀ ریلی که در انتهای خط آهن قرار میگیرد و مانع خروج وسیلۀ نقلیه از انتهای خط میشود
-
tail bumper
سپر دُم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] برآمدگی یا سازۀ تقویتشدهای در زیر دُم هواگَرد که از وارد آمدن صدمه به بدنه در حین برخورد با زمین جلوگیری میکند
-
lava shield
سپر گدازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آتشفشانی سپری از نوع بازالتی
-
thermal shield
سپر گرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] سپری از جنس رسانای گرما که در مجاورت بازتابندۀ واکنشگاه/رآکتور هستهای قرار میگیرد تا تابش و نوترونهای گرمایی را در خود جذب کند
-
bumper bracket, bumper iron, bumper mounting
پایۀ سپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] قطعهای فلزی که سپر با آن به بدنه یا شاسی خودرو متصل میشود
-
shield 1
رویۀ سپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] بخشی از سپر از جنس بسپار که بر روی سازۀ اصلی کشیده میشود و کاربرد آن زیبایی و کاهش اثرات ضربه به عابر پیاده است
-
heel and toe wear 2, heel-toe wear 2
پله کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] ساییده شدن سطح لاستیک از یک طرف بهطوریکه براثر فرورفتن نواری از آجقطعهها، در عرض لاستیک حالت پلهای به وجود آید
-
stepping
پلهورزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] انجام نرمشهای موزون با استفاده از پله و سکو