کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پر از دست انداز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
hang glider, kite
سبکپَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] وسیلۀ هوایی بسیار سبک با بالهایی شبیه به بال پرندگان که قادر به سریدن در هواست؛ این وسیله ممکن است مجهز به موتور کمکی باشد
-
پایینپَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← گزینگان پایینپَر
-
پر شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← باردار کردن
-
پر کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← باردار کردن
-
closed shell
پوستۀ پُر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پوستۀ هر اتم یا هستهای که دارای بیشترین الکترون یا نوکلئون مجاز است
-
pop-down menu, pull-down menu
گزینگان پایینپَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] گزینگانی که با انتخاب یک گزینۀ مورد نظر در نوار گزینه، رو به پایین باز میشود متـ . پایینپَر
-
powered hang glider
سبکپَر موتوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سبکپَری که با قدرت موتور پرواز کند
-
جستوجو در متن
-
carpal region, wrist region
ناحیۀ مچ دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] قسمتی از دست بین ساعد و کف دست
-
metacarpal region
ناحیۀ استخوانهای دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای از دست بین انگشتان و مچ دست که شامل استخوانهای کف دست است
-
cleft hand, split hand, main fourchée
دست شکافدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی ناهنجاری مادرزادی که در آن دست بیمار از بین دو انگشت تا کف دست دارای شکاف است متـ . دست خرچنگی lobster hand, lobster daw
-
arm cylinder cast
گچ استوانهای دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی از شانه تا مچ دست که آرنج را بیحرکت نگه دارد اما مچ دست امکان حرکت داشته باشد
-
ionization
یونش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] فرایندی که در آن اتم یا مولکول خنثی با از دست دادن یا به دست آوردن الکترون باردار میشود
-
long-arm cast, LAC
گچ بلند دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی که از قسمت بازو تا کف دست گرفته شود
-
digits of hand, fingers including thumb
انگشتان دست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] مجموعۀ انگشتهای هر دست که هرکدام از چند بند تشکیل شده است