کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرواری کردن و ذبح کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
hot boning
استخوانزدایی گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] جدا کردن استخوان از لاشهای که پس از ذبح در دمای 16 درجۀ سلسیوس دماآمایی شده است
-
bleeding 2, exsanguination
خونگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خارج کردن بیشترین خون ممکن از بدن حیوان در هنگام ذبح
-
cold boning
استخوانزدایی سرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] جدا کردن استخوان از لاشهای که پس از ذبح به مدت 48 ساعت در دمای یک تا دو درجۀ سلسیوس نگهداری شده است
-
adjust 2
میزان کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] مجموعه اَعمالی که برای جفت کردن و دقیق کردن و تنظیم یک دستگاه به کار رود
-
winterize
زمستانه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] سرد کردن روغن برای جدا کردن گلیسریدهایی با نقطۀ ذوب بالا و باقیماندۀ مومها
-
compile
ترجمه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] رمزگشایی کردن دستورهای نوشتهشده به زبانی سطح بالاتر و تولید کردن برنامهای به زبان همگذاری
-
food processor
چندکاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] وسیلهای برای خرد و آسیاب کردن و نرم و ورقه کردن مواد غذایی
-
shallow frying
سرخ کردن سطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← سرخ کردن تابهای
-
punch 2
سوراخ کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سوراخ و باطل کردن بلیت
-
بوزدایی کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← بوگیری کردن
-
ایستا کردن قاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← ایستا کردن قاب تصویر
-
synchronize
همزمان کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] ایجاد کردن زمانبندی مشترک میان فرستنده و گیرنده
-
process cheese
پنیر پرورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی پنیر که از خرد و مخلوط کردن و ذوب کردن انواع پنیر و نامیزه کردن آنها با نمکهای گوناگون به دست آید
-
pasta
خمیراک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] انواع محصولات خمیری که از آرد زبر گندم سخت و در طی مراحل مختلف خمیر کردن و رشتهای کردن و خشک کردن حاصل شود
-
cured
عملآورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی فراوردهای که با روشهای نگهداری مواد غذایی مانند دودی کردن و خشک کردن و نمکسود کردن و شور انداختن تولید شده باشد متـ . عملآمده