کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پای در پای کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
regular footer, regular
راستپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تختهبرفسُری که پای چپ خود را در جلو و پای راست را در عقب تختهبرف قرار میدهد
-
goofy footer, goofy
چپپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تختهبرفسُری که برخلاف معمول، پای راست خود را در جلوی تختهبرف و پای چپ را در عقب آن قرار میدهد
-
chin bubble
حباب چانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حبابی شیشهای که در زیر پای خلبان و در چانۀ هواگَرد، معمولاً بالگَرد، قرار دارد
-
absentee voting
رأیدهی غایبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] شرکت در انتخابات بدون حضور در پای صندوق رأی، به دلایل مجاز
-
Telemark skiing, free-heel skiing
برفسُری پاشنهآزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] شیوهای در برفسُری که در آن پاشنۀ پای جلو همچنان بر روی برفسُره قرار دارد درحالیکه پای عقب خم میشود بهنحویکه پاشنۀ آن از برفسُره فاصله میگیرد متـ . اسکی پاشنهآزاد
-
proluvium
سیلرُفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رسوبی غیریکنواخت که براثر شستوشوی مواد خردشده با سیلاب، در پای دامنهها انباشته میشود
-
draw
کشیدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] عمل به عقب کشیدن زه که به ذخیره شدن انرژی در کمان منجر میشود
-
drip irrigation, trickle irrigation
آبیاری قطرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آبیاری که در آن آب با فشار نسبتاً کم و قطرهقطره در پای گیاه میچکد
-
absentee vote, absentee ballot
رأی غایبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] رأی کسانی که به دلایل مجاز نمیتوانند در روز انتخابات در پای صندوق رأی حاضر شوند
-
rudder bar
میلۀ سکان عمودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] میلۀ لولاداری در مرکز سکان عمودی که فرمانهای پای خلبان را به سکان عمودی منتقل میکند
-
colluvium
کوهرُفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تودۀ سستِ ناهمگن و نامنسجم خاک و خردهسنگ که در پای دامنۀ تپه و کوه انباشته شود
-
bract
برگه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از برگهای تغییرشکلیافته در پای گل که حدواسط کاسبرگ و برگهای طبیعی است * مصوب فرهنگستان اول
-
skid trail
گذر چوبکِشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] گذرگاهی که هیچگونه عملیات راهسازی در آن صورت نگرفته است و ازطریق آن گِردهبینهها از پای کُنده تا مسیر چوبکِشی منتقل میشوند
-
paraglider
چتربال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چتری که با فشار هوا شکل گیرد و قادر به سُریدن و قرارگرفتن در جریانات صعودی هوا باشد و با نیروی حرکتِ پای انسان به پرواز درآید
-
fin, flipper, swim fin, bifin, sterefin
پایار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی کفش پلاستیکی یا لاستیکی تخت و بزرگ شبیه به پای اردک که از آن برای غواصی و در مواردی برای شنا استفاده میشود