کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پای داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
stem foot
پای دماغه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قسمت انتهایی مازه (keel) که دماغۀ شناور به آن متصل میشود
-
pseudopodium
پای کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] افزایش طول میانیاختۀ یک یاخته در آمیبها که نوعی زائدۀ موقتی تشکیل میدهد
-
pie filling
پُرکنندۀ پای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مواد آمادهشدۀ شیرین یا شور، مانند میوه و گوشت و سبزی و ادویه که در داخل پای میگذارند
-
well-leg traction
کشش پای سالم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] قرار دادن ابزار کشش بر روی پای سالم برای کشیدن پای ناسالم
-
well-leg cast
گچ پای سالم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] گچی که برای محدود کردن حرکت بیمار یا ایجاد کشش در پای مقابل به پای سالم گرفته شود
-
pie crust shortening
چربمایۀ رویۀ پای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی چربمایه که سبب تردی پای میشود بیآنکه بر خاصیت جذب آب آرد تأثیر بگذارد
-
terrain-following system
سامانۀ عارضهپای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سامانهای که نشانکهای صعود و فرود را به خلبان یا سامانۀ خلبان خودکار هواگَرد نشان میدهد تا ارتفاع مناسب در طول پرواز حفظ شود
-
tube foot
پای لولهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] اندامی توخالی در خارپوستان که به مجاری آبی جاندار متصل است و برخی از انواع آن برای حرکت یا تغذیه به کار میرود
-
footing impedance
رهبندی پای برج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] رهبندی الکتریکی بین یک برج فولادی و زمین پیرامون آن
-
bench stock
انبار پایکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] انباری کوچک در داخل شعبههای عملیاتی در محل کار افراد فنی
-
جستوجو در متن
-
cast boot
گچ پوتینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] وسیلهای پوتینمانند برای بیحرکت نگه داشتن پای شکسته