کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
tarsal
مچپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مربوط به استخوانهای مچ پا یا واقع در آن
-
language maintenance
زبانپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] وضعیتی که در آن جامعهای زبان خود را در برابر فشار زبانهای غالب حفظ میکند متـ . حفظ زبان
-
weapons control
سلاحپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نظارت رسمی فرماندهِ پدافند هوایی منطقه، در سطوح مختلف، بر تمام سلاحهای پدافند هوایی در منطقۀ تحت فرماندهی او
-
pedal cymbal, hi-hat cymbal, choke cymbal, hi-hats, Charleston cymbal
سِنج پایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی سِنج که دو صفحۀ آن روبهروی هم و بر روی یک پایۀ عمودی قرار میگیرند و با فشار آوردن بر روی پایی (pedal) به هم کوبیده میشوند
-
settling point theory
نظریۀ برونوزنپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نظریهای که براساس آن برای ثابت نگه داشتن وزن هر فرد باید رژیم غذایی و الگوهای تغذیهای و سطح فعالیت بدنی وی را پایش کرد
-
lipostatic theory
نظریۀ چربیپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نظریهای که براساس آن غدۀ زیرمغزی میتواند سطح جذب مواد مُغَذی بدن را بهنحوی تنظیم کند که میزان ذخیرۀ چربی بدن ثابت بماند
-
twenty-foot equivalent unit
واحد بیستپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] واحد اندازهگیری معادل یک بارگُنج بیستپایی که از آن برای شمارش بارگُنجها بر روی کشتی یا پایانههای بارگُنج استفاده میشود اختـ . واب TEU
-
forty-foot equivalent unit
واحد چهلپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] واحد اندازهگیری معادل یک بارگُنج چهلپایی که از آن برای شمارش بارگُنجها بر روی کشتی یا پایانههای بارگُنج استفاده میشود اختـ . واچ FEU
-
metatarsal
کفپایی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مربوط به استخوانبندی کف پا یا واقع در آن
-
planter
کفپایی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مربوط به کف پا یا واقع در آن
-
peg-leg multiple
چندبارۀ چوبپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] بازتاب چندبارهای که مسیر انتشار آن به سبب بازتابهای پیدرپی در لایههای نازک، متقارن نیست
-
valet parking
بخش خدمات ماشینپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بخشی در مهمانخانه/ هتل یا غذاخوری/ رستوران که مسئول مراقبت از خودروِ مهمانان و جابهجا کردن آنهاست متـ . خدمات ماشینپایی
-
muricate
سنگِپایی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی سطحی زبر با برآمدگیهای گرد و کشیدۀ شعاعی
-
scoriacious
سنگپایی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی بافت سنگ آتشفشانی با حفرههای گازی بزرگ
-
خدمات ماشینپایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← بخش خدمات ماشینپایی