کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاک کردن پنبه یا پشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
justice tourism
گردشگری پاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] رویکردی مبتنی بر عدالت و اخلاق در گردشگری که هدف از آن رعایت معیارهای گردشگری پایدار ازلحاظ اجتماعی و زیستمحیطی است
-
windscreen wiper, windshield wiper, wiper
برفپاککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] سامانهای متشکل از بازو و تیغۀ پلاستیکی که با حرکت رفتوبرگشتی سطح شیشه را پاک میکند
-
hidden wiper, hideaway wiper
برفپاککن پنهان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که در حالت غیرفعال در جایی قرار میگیرد که دیده نمیشود
-
rear wiper
برفپاککن عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که شیشۀ عقب خودرو را پاک میکند
-
purged
پاکسازیشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] در فرایندهایی نظیر قالبگیری تزریقی، ویژگی استوانکی است که محتوای آن به بیرون پرانده شده است تا مواد ناخواسته را از استوانک بزداید
-
wiper arm
بازوی برفپاککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] بازوی فلزی که تیغۀ لاستیکی برفپاککن بر روی آن نصب میشود
-
washout period, washout phase
دورۀ پاک شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی، علوم سلامت] مرحلهای از مطالعه، بهویژه در کارآزماییهای درمانی، که در آن درمان قطع میشود و فرصت داده میشود تا اثرات دارو از بدن خارج شود و شرکتکننده به حالت اول در شروع مطالعه برگردد
-
headlight wash wipe
برفپاککن چراغ جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] سامانهای که چراغ جلو را با یک تیغۀ برفپاککن، همزمان با افشاندن آب تمیز میکند
-
delay wiper, intermittent wiper
برفپاککن زماندار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که زمان عملکرد آن تنظیمپذیر است
-
speed-sensitive wiper system
برفپاککن سرعتحساس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که فشار تیغۀ آن بر روی شیشه با افزایش سرعت خودرو افزایش مییابد
-
جستوجو در متن
-
dressing 4
لاشهپیرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مجموعهفرایندهای بعد از کشتار دام شامل زدودن مو و پر و پشم و پوستکَنی و پاک کردن و آلایشگیری و شستوشوی لاشه
-
floor polisher, floor buffer
کفساب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] دستگاهی برقی برای پاک کردن و براق کردن کف یا سطوحی از جنس چوبفرش و سنگ و سرامیک و موزاییک
-
zeroization
صفرسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] روشی برای پاک کردن دادهها و کلیدهای رمزنگاشتی و اعتبارنامههایی که بهصورت الکترونیکی ذخیره شدهاند، ازطریق تغییر یا حذف محتوای دادههای ذخیرهشده با هدف جلوگیری از بازیابی آنها