کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاک نژاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
clean sheet
گلپاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در فوتبال، تیم یا دروازهبانی که در یک بازی گلی دریافت نکرده باشد
-
justice tourism
گردشگری پاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] رویکردی مبتنی بر عدالت و اخلاق در گردشگری که هدف از آن رعایت معیارهای گردشگری پایدار ازلحاظ اجتماعی و زیستمحیطی است
-
clean water
آب پاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] 1. آبی که برای منظور خاصی مانند آشپزی یا شنا یا آشامیدن به اندازۀ کافی پاک باشد 2. آبی که کیفیت آن با مقررات خاصی مطابقت داشته باشد
-
purge material
مادۀ پاکسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] مادهای بسپاری که معمولاً وزن مولکولی یا گرانش زیادی دارد و در دماهای فرایند نسبتاً پایدار است و از آن برای پاکسازی استفاده میشود
-
purge compound, flushing compound, cleaning compound
آمیزۀ پاکسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] آمیزهای که بهصورت خاص برای تمیز کردن درون ماشینآلات فراوری تهیه میشود
-
wiper blade
تیغۀ برفپاککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] بخش لاستیکی برفپاککن که برف یا باران را از روی شیشه پاک میکند
-
windscreen wiper, windshield wiper, wiper
برفپاککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و اجزای خودرو، مهندسی بسپار] سامانهای متشکل از بازو و تیغۀ پلاستیکی که با حرکت رفتوبرگشتی سطح شیشه را پاک میکند
-
hidden wiper, hideaway wiper
برفپاککن پنهان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که در حالت غیرفعال در جایی قرار میگیرد که دیده نمیشود
-
rear wiper
برفپاککن عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] برفپاککنی که شیشۀ عقب خودرو را پاک میکند
-
cleaning 1
پاکسازی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشی از عملیات پرورش جنگل برای از بین بردن گیاهان مزاحمِ نهالهای جنگلی در مرحلۀ خال که سبب تقویت نهالها میشود متـ . پاک کردن 3
-
mopping up
پاکسازی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] در هم شکستن آخرین مقاومتهای دشمن در منطقهای که محاصره یا جدا شده است یا دیگر یگانها بدون از میان برداشتن همۀ مقاومتهای فعال دشمن از آن عبور کردهاند
-
purging
پاکسازی 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] جانشین کردن مادهای به جای مادۀ درون یک محفظه بهنحویکه محفظه عاری از مادۀ اولیه شود
-
undercutting 1
پاکسازی پارسنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] عملیاتی شامل تخلیۀ پارسنگ از زیر خط و جانشین کردن آن با پارسنگ تازه یا سرندشده و زیرکوبی و هموار کردن خط و رساندن آن به سطح لازم
-
purged
پاکسازیشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] در فرایندهایی نظیر قالبگیری تزریقی، ویژگی استوانکی است که محتوای آن به بیرون پرانده شده است تا مواد ناخواسته را از استوانک بزداید
-
clear 2
پاک کردن 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] آخرین مرحلۀ پردازش برخوانی پس از قطع ارتباط یکی از طرفین