کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاشنه گزک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
stern anchor
لنگر پاشنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی لنگر بیشانه که وزن آن حدود یکچهارم وزن لنگر سینه است و از آن در آبراهها و مناطق باریک که امکان جولان و چرخش محدود است استفاده میکنند
-
squat 2, squatting
نشست پاشنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] افزایش آبخور شناور در پاشنه همزمان با کاهش آن در سینه در هنگام حرکت در آبهای کمعمق یا براثر افزایش سرعت و بزرگتر شدن امواج حاصل از برخورد سینۀ کشتی با سطح آب
-
heel region, regio calcanea, calcaneal region
ناحیۀ پاشنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ناحیهای از پا در پشت قوزک
-
stern light
چراغ پاشنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] چراغ سفید ثابتی در پاشنۀ شناور با زاویۀ دید 135 درجه از خط میانی، یعنی در هر طرف 67/5 درجه از خط میانی، که از 2 مایلی پاشنه قابل رؤیت است
-
frog 1, heel
پاشنه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] بخشی از کمانۀ سازهای زهی که در دست نوازنده قرار میگیرد
-
land
پاشنه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ← رویۀ ریشه
-
stern
پاشنه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بخش انتهایی شناور
-
wing pivot
پاشنۀ بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بخشی از بـال که بال هندسهمتغیر (swing wing) به آن متصل میشود
-
mast step
پاشنۀ دکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تکیهگاه و محل اتصال دکل به مازۀ (keel) شناور
-
abaft, aft 1
پاشنهسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] موقعیت یا محلی رو به پاشنۀ شناور
-
پاشنۀ سوزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← پاشنۀ تیغۀ سوزن
-
bead heel
پاشنۀ طوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] لبۀ بیرونی طوقه که بر روی رینگ (rim) مینشیند
-
poop
پاشنهگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] قسمت زبرین و پسین کشتی متـ . پاشنه
-
flare 2, flare out
پاشنهنشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] مرحلهای از پرواز، قبل از تماس با زمین که در آن دماغۀ هواپیما بالا آورده میشود تا سرعت فرود کم شود؛ در این حالت ابتدا چرخهای عقب با باند تماس مییابد
-
aftmost, aftermost
دَمِ پاشنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نزدیکترین قسمت به پاشنه