کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ولتاژ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
mutual admittance
رهدهی متقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] نسبت جریان مختلط در یک حلقه (mesh) به ولتاژ مختلط دیگر هنگامی که ولتاژ حلقههای دیگر صفر است
-
transmission-line reflection coefficient
ضریب بازتاب خط انتقال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] نسبت ولتاژ بازتابیده در انتهای خط انتقال به ولتاژ پیشرو (incident voltage)
-
instantaneous power
توان لحظهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حاصلضرب ولتاژ و جریان در هر لحظه
-
active current
جریان فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مؤلفهای از جریان متناوب که با ولتاژ مدار همفاز است
-
electrometer
برقسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اسبابی برای اندازهگیری ولتاژ بدون آنکه جریان قابلملاحظهای از آن عبور کند
-
impedance measurement
اندازهگیری رهبندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] اندازهگیری نسبت ولتاژ به جریان در ورودی مدار
-
volt-ampere
ولتآمپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] یکای توان ظاهری برابر با حاصل یک ولتاژ در یک میلیآمپر
-
overshoot
فراجهش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اثرهای اضافی گذرا که ناشی از افزایش ناگهانی ولتاژ یا جریان است
-
transmission substation
پست انتقال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی که ولتاژ بالایی برای انتقال به پستهای دیگر دارد
-
balanced bridge
پل متوازن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری الکتریکی که برای ولتاژ خروجی صفر تنظیم میشود
-
induction coil
پیچۀ القا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مبدل افزایندۀ ولتاژ بالا که میتواند جریان مستقیم را به جریان متناوب تبدیل کند
-
composite decay curve
خَم فرواُفت مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] خمی در حوزۀ زمان با بیش از یک مؤلفۀ اُفت ولتاژ
-
vector impedance meter
رهبندیسنج بُرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] دستگاهی برای اندازهگیری نسبت بین ولتاژ و جریان و نیز اختلاف فاز بین آن دو
-
negative impedance
رهبندی منفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] نوعی رهبندی که با افزایش جریان اُفت ولتاژ دو سر آن کاهش مییابد
-
spark gap
کافِ جرقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] آرایهای از دو الکترود که میتوان با اعمال ولتاژ در فضای میدان آنها جرقه ایجاد کرد