کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وفادار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
good soldier
حزبی وفادار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] سیاستمداری که مصلحت حزب را بر مصلحت و غرور شخصی ترجیح میدهد
-
جستوجو در متن
-
political machine, party machine
حزبگردانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] گروهی منسجم از اعضای وفادار و فعال و گاه تماموقت یک حزب که برای جمعآوری رأی و تحقق اهداف حزب فعالیت میکنند