کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واضح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
focus 2, focusing
واضحسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] عمل شفافسازی جزئیات تصویر که با تنظیم فاصلۀ موضوع با عدسی و سطح فیلم انجام میشود
-
image sharpening
واضحسازی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] فرایندی ناحیهمبنا که جزئیات تصویر را برجسته میکند
-
جستوجو در متن
-
range of accommodation
گسترۀ تطابق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فاصلۀ خطی بین نزدیکترین نقطۀ تطابق یا دید واضح تا دورترین نقطۀ تطابق یا دید واضح
-
amplitude of accommodation
دامنۀ تطابق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فاصلۀ خطی بین نزدیکترین نقطۀ تطابق یا دید واضح تا دورترین نقطۀ تطابق یا دید واضح
-
marcato 2 (it.), marcando 2 (it.)
برجسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] کیفیت تنی که متمایز و واضح نواخته میشود
-
depth of field
عمق میدان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] محدودۀ وضوح تصویر که در آن تمام اشیا واضح دیده میشوند
-
marcato 1 (it.), marcando 1 (it.)
اجرای برجسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] شیوهای در اجرای نغمات که در آن نتها متمایز و واضح نواخته میشوند
-
memory lapse, lapsus memoriae
لغزش حافظه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد، روانشناسی] ناتوانی موقتی در یادآوری مطلبی واضح و پیشپاافتاده، بهویژه به دلایلی که از ناخودآگاه نشئت میگیرد
-
dissolve
درآمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] آمیزش دو نما بهگونهایکه با آشکار و واضح شدن یک نما، نمای دیگر بهتدریج محو شود
-
depth of focus
عمق وضوح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] محدودۀ تغییرات فاصلۀ مرکز عدسی تا سطح فیلم که در آن تصویر واضح ضبط میشود
-
focusing light
نور وضوح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوری در صحنه که برای کمک به عمل واضحسازی موضوع به کار میرود و پس از شروع فیلمبرداری خاموش میشود
-
fissure 1
شکافه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سطح شکست یا ترک در سنگ که در امتداد آن جداشدگی واضح وجود دارد و اغلب با مواد کانهدار پر میشود متـ . درزۀ باز open joint
-
intuitive type
سنخ شهودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ کارل یونگ، یکی از انواع شخصیت که براساس توانایی سازگاری با نشانههای ناخودآگاه و درک و تعبیر دقیق و واضح محرکهای آگاهانه بسیار خفیف شکل میگیرد
-
genito-pelvice pain/penetration disorder
اختلال دخولدرد تناسلی ـ لگنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مشکل دائم یا راجعه در هنگام دخول همراه با درد واضح در ناحیه تناسلی یا لگن یا سفت شدن قابلتوجه عضلات کف لگن در هنگام نزدیکی یا اقدام برای دخول یا ترس و اضطراب از درد در ناحیه تناسلی یا لگن در حین دخول یا وقتی که انتظار آن میرود